فهیمه رضاقلی - روز پنجشنبه سوم بهمنماه نشست تخصصی گردشگری تجربهمحور با تأکید بر گردشگری عشایر به همت مؤسسۀ گردشگری هفتواد کویر و با همکاری جامعۀ حرفهای اقامتگاههای بومگردی استان کرمان و با مشارکت ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری کرمان در فرهنگسرای کوثر برگزار شد.
استان کرمان با داشتن 360 اقامتگاه بومگردی، بعد از اصفهان جایگاه دوم را از نظر تعداد اقامتگاههای بومگردی در کشور دارد و یکی از اهداف این نشست، ارتقای کیفیت بومگردیهای استان بود که صاحبان اقامتگاههای بومگردی شهری، روستایی و عشایر استان در آن حضور داشتند و آموزشهایی توسط سه نفر از فعالان این حوزه و مدیران موفق بومگردیهای کشور دریافت کردند. «امیر میری(آقامیر)» عضو هیئتمدیرۀ جامعۀ حرفهای اقامتگاههای بومگردی کشور و مدیر اقامتگاه بومگردی کلبۀ آقامیر، «مریم سلیمانپور» دبیر کمپین جهانی توانمندسازی زنان برای پاسداشت زمین و عضو انجمن زنان کارآفرین، «شیما امیری» پژوهشگر حوزۀ گردشگری عشایر و مؤلف کتاب «گردشگری جامعهبنیاد» مدرسان این نشست بودند. در این کارگاه آموزشی اکثر حضار مشارکت داشتند و علاوه بر ارائۀ آموزشها توسط مدرسان، صاحبان بومگردیهای استان نیز تجربهها و دانش خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشتند و جواب سؤالات و نکات مبهمشان را از مدرسان گرفتند.
اینکه چرا پس از گذشت پنج سال از فعالیت رسمی اقامتگاههای بومگردی، هنوز هم خدمات اغلب آنها در اقامت خلاصه میشود و جایگاه حقیقی آنها کجاست، یکی از مهمترین موضوعاتی بود که در مورد آن بحث شد. خطمشی بومگردی، پاسداشت فرهنگ و زیستبوم، اهمیت نمایش سبک زندگی بومی، تعامل با بخش دولتی و بخش درونگروهی، آموزش تخصصی، بازاریابی و تبلیغات، گردشگری پایدار و حفاظت از محیطزیست، برند مهماننوازی، ضرورت آموزش به بخشهای درگیر در اقامتگاهها ازجمله مهندسان، لزوم استانداردسازی و تعریف درست از مفاهیم، جامعۀ محلی و مانعتراشیهایی که به تدریج ایجاد میکنند، برگزاری رویدادها و ایونتها، نقش راهنمایان در بومگردی، تفاوتهای اقامتگاههای بومگردی شهری، روستایی و عشایر، اهمیت چیدمان اقامتگاه و ضرورت توجه به نامگذاری درست برای اقامتگاهها با توجه به خدماتی که ارائه میدهند ازجمله عنوانهای هاستل، اکولوژ، باغرستوران، هتل و بوتیک، هتل، اکوکمپ، اکوموزه، خانهباغ، خانههای بومی روستایی، خانهمهمان و... مباحثی بود که در نشست تخصصی گردشگری تجربهمحور به آنها پرداخته شد؛ آنچه در ادامه میخوانید چکیدهای از صحبتهای مطرحشده در این نشست است.
محمد جهانشاهی، معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری کرمان:
فعالیت در اقامتگاههای بومگردی از شریفترین فعالیتهای گردشگری است
به همۀ شما که در زمینۀ اقامتگاه بومگردی ورود کردهاید تبریک میگویم. آقای میری به روایت شکلگیری این اتفاق خوب در کشور اشاره کردند، که بخشی از این داستان خوب است و بخشی هم مشکلاتی است که شاید مبتلابه همۀ ما باشد. امیدوارم این نشستها و دور هم بودنها فرصتی باشد که اقامتگاههای بومگردی همانطور که بهلحاظ کمّی رشد داشتهاند، از نظر کیفی نیز به استانداردهای تعریفشده برسند و آن نگاهی که اساس شکلگیری اقامتگاهها بوده، محقق شود. در شرایط کنونی که کشور با چالشهایی مواجه شده، لزوم توجه به گردشگری چند برابر گذشته است. همانطور که صنعت گردشگری از شریفترین فعالیتها در کرۀ زمین است، پرداختن به اقامتگاههای بومگردی هم به دلیل مسئولیتهای متعددی که به عهده دارد، میتواند از شریفترین فعالیتهای گردشگری باشد. امیدوارم چنین رویدادهایی بیشتر برگزار شود. این نشست فرصت مغتنمی برای فعالان بومگردی کرمان است که از دانش و تجربۀ افراد موفق در این حوزه استفاده کنند. در استان ما حساب ویژهای روی اقامتگاههای بومگردی باز شده و صاحبان و مدیران این اقامتگاهها با تمام مشکلاتی که دارند، خودشان میتوانند راهگشا و مشکلگشا باشند همانطور که تا امروز بودهاند.
امیر میری، عضو هیئتمدیرۀ جامعۀ حرفهای اقامتگاههای بومگردی کشور:
کرمان در اقامتگاههای بومگردی جایگاه دوم کشوری را دارد
اساسنامه و سیاستهای کلان بومگردی در سال 91 به تصویب رسید و از سال 93 اقامتگاههای بومگردی بهعنوان یک فضای استاندارد اقامتی در کنار هتلها، خانهمسافرها، تفرجگاهها و اردوگاهها به جامعۀ گردشگری ایران معرفی شدند. پروانههای بومگردی از اردیبهشت 95 در سراسر کشور صادر شد. در حال حاضر حدود 2300 اقامتگاه بومگردی در کشور و 360 اقامتگاه در کرمان در حال فعالیت هستند. استان کرمان بعد از اصفهان، دومین استان از نظر تعداد اقامتگاههای بومگردی است و یزد، هرمزگان و شیراز بعد از آن قرار دارند. امروز میخواهیم ببینیم بهعنوان بومگردی قرار بود چه باشیم و الآن کجاییم؟ قرار بود ارزشهای بومی را احیا کنیم، به محیط زیست بپردازیم، اکولوژ باشیم و توسعۀ پایدار جزو اهدافمان باشد؛ موسیقی، خوراک، پوشاک، آیینها و رویدادهای محلی را احیا کنیم، اما نکردیم. خودمان را خلاصه کردهایم در اینکه یک رختخواب و تشک برای مهمان پهن کنیم؛ بهندرت میبینیم که بچههای بومگردی در شاخههای دیگر مثل احیای صنایع دستی، محصولات کشاورزی و موسیقی هم فعالیت کنند. عدهای هم در ابتدای کار تسهیلات و وامهای صد و دویست میلیونی گرفتند و امروز بومگردِ بدهکار به بانک هستند و دغدغهشان این است که قسطهایشان را بدهند. اما راهحل این است که مسایل را کارشناسی کرده و چالشها را به فرصت تبدیل کنیم و ببینیم در آینده قرار است چه کنیم؟ یکی از مسایلی که امروز خیلی فراگیر شده، کپیبرداری غیراصولی از تجربۀ دیگران در بومگردی است؛ برخی دوستان میروند به یک اقامتگاه بومگردی و میبینند رونق دارد؛ سریع از آن الگوبرداری میکنند؛ در حالیکه باید بدانند هر منطقهای الگوها و استانداردهای خودش را نیاز دارد و ما نمیتوانیم یک الگوی هرچند موفق در یک نقطه از کشور را الزاماً در زادگاه و بوم خودمان پیاده کنیم. مخاطب ما خاص است، 20 درصد گردشگرانی که وارد ایران میشود، اکوتوریست هستند و مابقی گردشگر فرهنگیاند و برای اقامت دنبال هتل و اقامتگاه مدرن هستند. برای انتخاب عنوان مناسب اقامتگاهمان جهت معرفی خود در فضای مجازی، عرصۀ جهانی و تبلیغات و بازاریابی، باید به نوع خدماتی که میدهیم و تعاریفی که وجود دارد، دقت کنیم و براساس آن یکی از نامهای خانهباغ، باغرستوران، خانهمهمان، اکوکمپ، اکوموزه و ... را انتخاب کنیم.
شیما امیری، پژوهشگر حوزۀ گردشگری عشایر و مؤلف کتاب «گردشگری جامعهبنیاد»:
مدیران اقامتگاهها به دانش بومی و دانشگاهی مجهز شوند
در مورد اقامتگاه بومگردی چند نکتۀ مهم را باید همیشه در نظر داشته باشیم؛ اقامت، فرهنگ، حفاظت از دانش بومی و محیط زیست؛ متأسفانه در حال حاضر در اقامتگاههای بومگردی بهجز بحث اقامت به سایر مباحث کمتر پرداخته میشود. دانش بومی با دانش دانشگاهی تفاوت دارد؛ وقتی در مورد اقامتگاههای بومگردی حرف میزنیم، صرف دانشگاهی بودن یا صرف عضوی از جامعۀ محلی بودن، نشان از سواد ما ندارد؛ این دو دانش مکمل هم هستند و باید با هم باشند. اگر شما مدیر یک اقامتگاه بومگردی هستید که دانش علمی ندارید، هر چه سریعتر برای یادگیری اقدام کنید. اقامتگاه بومگردی باید به گونهای باشد که در حفظ داشتههای فرهنگی و دانش بومی که به ما ارث رسیده، کمک کند. دانش بومی در تمام قسمتهای زندگی ما وجود دارد، فارغ از اینکه کجا زاده شده و زندگی کرده باشیم؛ برای مثال در روستاها اینکه چطور کشاورزی میکردند؟ چطور آب را مدیریت میکردند؟ چه مشکلاتی داشتند؟ افراد بومی چطور با وجود همۀ مشکلات و چالشهایی که زندگی در طبیعت دارد، طی هزاران سال زندگی کردهاند و با این سختیها کنار آمدهاند؟ آنها میدانند که برای هر مشکلی یک راهحلی از خود طبیعت هست. چرا هر استان، شهر و هر روستایی غذای مخصوص خود را دارد؟ اینها در قالب دانش بومی قرار میگیرد. شما باید اشراف کاملی به دانش بومی محل زندگی خودتان داشته باشید؛ از تاریخ و فرهنگ و جغرافیا تا غذا و سبک زندگی؛ از تکتک اینها استفاده کنید برای اینکه بتوانید یک جاذبهای را پررنگتر کنید و بهعنوان محصول به گردشگر عرضه کنید. اشراف داشتن به دانش بومی در بازاریابی به شما کمک میکند خلاقیت داشته باشید و تبدیل به یک برند شوید. گردشگری یک معیشت جایگزین نیست بلکه مکمل است. ما در ایران اکولوژ نداریم؛ اگر استانداردها و معیارهای اکولوژ را ندارید، در کارت ویزیت و بروشورهایتان ننویسید «اکولوژ». اکولوژ معیارها و شاخصهای ویژهای دارد که باید رعایت شوند مثلاً شما باید از انرژیهای سبز استفاده کنید، باید حتماً کمپین محیطزیستی داشته باشید و در بحث محیطزیست بهطور جدی کار کنید؛ با این تعاریف در ایران اصلاً اکولوژ نداریم.
در مورد عشایر، یک دانش بومی عمیقی پشتوانۀ ییلاق و قشلاقها بوده است که باعث شده این مردمان در تقابل با طبیعت همچنان باقی بمانند. علاوه بر ساختار جغرافیایی، ساختار اجتماعی عشایر بسیار مهم است؛ اگر عشایر تا امروز باقی ماندهاند نه بهخاطر ییلاق بوده نه قشلاق، بهخاطر ساختار اجتماعی آنها بوده است. من ساختار اجتماعی عشایر را برای همۀ مهمانهایم توضیح میدهم. در روستاها ساختار جغرافیایی وجود دارد؛ شما با همسایهتان هیچ نسبت اجتماعی ندارید اما عشایر نسبت اجتماعی دارند. بزرگترین واحد ایل است و هر ایل تبدیل میشود به طوایف، هر طایفه به تیرهها تبدیل میشود و همینطور ادامه دارد تا به خانوار میرسد. عشایر طی هزاران سال پاسدار و محافظان جدی طبیعت بودهاند و کوچ آنها باعث تنوع زیستی و پایداری طبیعت میشود. باید ببینیم سبک زیبای زندگی عشایر را چطور میتوانیم وارد گردشگری کنیم؟ ازطریق پرداختن به ساختار اجتماعی و ساختار جغرافیایی آنها؛ بهترین و مناسبترین مدل برای گردشگری عشایر جهت تبدیل آن به یک محصول و برند، مدلی است که در آن خود مردم تصمیم بگیرند و برای حفاظت از محیطزیست و معیشتشان تلاش کنند. در دنیا به چنین مدلی مدل جامعهبنیاد میگویند. الگوی جامعهبنیاد در شهرها و روستاها جواب نمیدهد. باید جایی اجرا شود که ساختار اجتماعی قوی داشته باشد مثل عشایر.
گردشگری جامعهبنیاد، الگویی است که در آن مدیریت و تصمیمگیری توسط خود جامعۀ عشایری انجام میشود نه یک شخص و تفاوتش با مدل روستایی در همین نکته است؛ در گردشگری عشایر با یک جامعه طرف هستید نه یک شخص. شما وقتی وارد یک خانه در روستا میشوید، صاحب آن خانه مخاطب شماست، اما در گردشگری عشایری، یک ایل، طایفه یا تیره مخاطب شماست. قبلاً نگرش خیلیها به گردشگری، یک نگاه اقتصادی بود نه محیطزیستی و فرهنگی؛ اما در مدل جامعهبنیاد اولویت با مسایل فرهنگی و محیطزیستی است و معتقدند اگر به مسایل فرهنگی و محیطزیستی پرداخته شود، بخش اقتصادی خودبهخود تأمین میشود.