فهیمه رضاقلی- از همان بدو ورود به موزۀ حیاتی، زنده بودن و روح هنرمندی را در آن حس میکنید. این بنا سه حیاط دارد که با اتصال راهرو به هم وصل میشوند؛ در قسمت ورودی که بلیت فروخته میشود، عکسهای قدیمی و توضیحاتی در مورد موزه بر دیوار است؛ در حیاط اول اتاق جلسات، کتابخانه و چهار غرفهی صنایع دستی قرار دارد و حیاط دوم شامل چاشتخانه و پنج غرفهی صنایع دستی است؛ حیاط سوم با حوضی در میان آن محیطی برای تمدد اعصاب است و گاهی از این فضا برای نشستهای ادبی و هنری، رونمایی از کتاب و نمایشگاههای هنری استفاده میشود.
در حاشیهی گفتوگو با زهرا سجادیان، مدیر اکونوموزهی بانو حیاتی، بازدیدی هم از فضای دلنشین و زیبای موزه داشتم و با صاحبان چند غرفه که آن روز حضور داشتند، در مورد سابقۀ هنری، فعالیتهایی که در موزه دارند و میزان استقبال و بازدید از موزه پرسیدم.
مهدی ابراهیمی؛ خوشنویس:
خوشنویسی از نزدیک
از سال 1363 کار خوشنویسی را شروع کردم و دو خط شکسته و نستعلیق که در ایران رایج است را مینویسم. در موزهی حیاتی به هنرجوها هم آموزش میدهم؛ آموزش و فروش آثار را داریم. مردم از نزدیک با نحوهی تولید یک اثر خوشنویسی آشنا میشوند و سفارش کار پذیرفته میشود. خوشنویسی یک کار عاشقانه است و از نظر درآمد خیلی بهصرفه نیست اما از کار کردن در این محیط انرژی میگیرم؛ کسانی که اینجا میآیند اغلب اهل هنر و فرهنگ و کسانی هستند که به این قبیل کارها علاقه دارند. استقبال در حد مطلوب نیست. خیلیها هنوز موزه را نمیشناسند حتی همشهریان کرمانی.
شکوه رساایزدی؛ گوهرتراش:
سنگهای بهشتی کرمان
شش سال است در حرفۀ سنگتراشی فعالیت دارم. علاقهی زیادی به سنگها داشتم، دنیای سنگها دنیای زیباییست. از گوهرتراشی شروع کردم. دورۀ گوهرشناسی و تراش فَسِت را گذراندم و الآن طلاسازی کار میکنم. کرمان بهشت معادن و و سنگهای باارزش ایران است. من مربی فنی و حرفهای هم هستم و آموزش میدهم. موزهی حیاتی تبلیغ میکند اما خودمان هم باید در این زمینه بیشتر فعال شویم و تبلیغ کنیم. سنگتراشی برای خانمها خیلی شغل خوبی است و کفاف زندگی یک نفر را میدهد. از مسئولان میخواهم که به هنرمندان بیشتر اهمیت دهند؛ هنرمند برای تولید اثر هنری اول باید تأمین شود.
مهدیه خسروی؛ هنرمند معرق و منبّت:
نیاز به معرفی بیشتر
فارغالتحصیل رشتهی صنایع دستی هستم و 10 سال است در زمینهی معرق و منبّت کار میکنم و آموزش میدهم. بازدید از موزه خوب است اما فروش آثار کم است؛ تعداد هنرجوها نسبت به سالهای قبل بهتر شده. کم بودن فروش آثار به این دلیل است که اغلب فکر میکنند اینجا فقط برای بازدید است. به نظرم موزهی حیاتی هنوز آنطور که باید در کرمان شناخته نشده و باید بیشتر تبلیغ شود.
فاطمه حمیدی؛ هنرمند شالباف:
یک هنر 1000ساله
در شالبافی، طرح و پارچه همزمان بافته میشود. هر طرحی سفارش دهند و با هر نخی مثل کرک، پشم و ابریشم میبافیم اما بیشتر پشم و رنگهای گیاهی استفاده میشود. برخی از نمونه کارهای ما تابلو، شال گردن و کراوات است. قدمت شالبافی به هزار سال پیش برمیگردد. در کرمان اول شالبافی بود و بعد طرحهای آن روی قالی کرمان بافته شد. در دورهی قاجاریه بیش از دوسوم مردم کرمان به شالبافی اشتغال داشتند. با قیام شالبافان که بهخاطر شرایط بد کار و ندادن دستمزدها انجام شد، کار شالبافی حدود 140 سال منسوخ و از سال 1395 مجدداً احیا شد. قبلاً دغدغهی فروش و تهیه نخ داشتیم اما الآن شرکت برایمان میفروشد و ما براساس سفارشهایی که داده میشود، میبافیم.
دنیا امامحسینی؛ هنرمند نگارگر:
فضای فرهنگی کارگاه
در دانشگاه رشتهی هنرهای سنتی و بعد رشتهی هنر اسلامی گرایش نگارگری خواندم. از همان بچگی نقاشی را خیلی دوست داشتم. از سال 1389 وارد این هنر شدم و از سال 96 در موزهی حیاتی مشغول به کار شدم. نگارگری شامل نقاشی ایرانی، تذهیب و گل و مرغ است. استقبال هنرجوها خوب است اما فروش چندان خوب نیست. بهخصوص در چند وقت اخیر که گردشگر کم شده. قبل از شیوع کرونا استقبال گردشگران و مجموعهدارها خوب بود. سفارش کارها خوب است و بخش مهمی از سفارشهای ما ازسوی خوشنویسهاست که طراحی تذهیب برایشان انجام میدهیم. سفارش طراحی برای هنرمندان قلمزنی و پته هم داریم. باید نسبت به نگارگری فرهنگسازی شود و مردم بیشتر با این رشته آشنا شوند؛ البته اینکه موزهی حیاتی فضای کارگاهی دارد و بازدیدکنندگان از نزدیک با نحوهی کار آشنا میشوند در افزایش شناخت عمومی اثر داشته است. این هنر برای طراحی روی سفال، قلمزنی، چوب و خوشنویسی هم کاربرد دارد.
محمود ابراهیمی؛ هنرمند پته:
یک کفش ملی
سه سال است که وارد کار پته شدهام و سبک کارم طرحهای نوین و کاربردی در پته مثل کفش و کیف و تلفیق پته با هنرها و صنایع دستی دیگر است. کفشِ پته به اسم خودم ثبت ملی شده است. قصد دارم پتهی قاجاری را هم احیا کنم. قبلاً از پته خوشم نمیآمد اما وقتی از نزدیک طرح زدن و دوخت آن را دیدم، نظرم کاملاً عوض شد؛ رنگها و تنوع طرحهای پته من را به این سمت کشاند. دوزندهها در خانه کار میکنند و حدود پنج خانوار از این طریق درآمد دارند. حسن موزهی حیاتی این است که افرادی برای بازدید میآیند که برای هنر ارزش قائلند. متأسفانه پتهی کرمان مورد بیتوجهی میراث فرهنگی قرار گرفته؛ شنیدهام که مشهدیها میخواهند پته را به اسم خودشان ثبت کنند، این فاجعه است برای کرمان. دومین مسئله، وارد شدن افغانستانیها در دوخت پته است که اصالت پته کرمان را زیر سؤال برده، هم دوخت و هم طراحیها کاملاً متفاوت است. یکی از اهداف من این است که پته را به زندگی امروزی ببرم. و مردم دیگر شهرها و حتی کشورها را با این هنر اصیل کرمانی آشنا کنم. یکی از کارهای من تلفیق پوست بز با پته، تلفیق مس با پته و مانتوهایی از جنس پته است.
محمدهادی جلالپور؛ عکاس و مسئول عکاسخانه:
کمک ورکشاپ به رونق کار
استقبال بیشتر در نیمهی اول سال است که مسافر و گردشگر زیاد است. عکاسخانه از شهریور سال 98 دایر شد. عکاسی با طرحهای سنتی و لباسهای قاجاری در فضایی بسیار دلنشین که به سبک خانههای قدیمی طراحی شده، انجام میشود و عکسها را همان لحظه تحویل میدهیم. برگزاری رویدادهای هنری و ادبی و ورکشاپهای آموزشی در محیط موزه به رونق و معرفی بیشتر آن کمک میکند؛ همچنین اگر بشود یک روز در هفته بازدید از موزه رایگان باشد و به مردم اطلاعرسانی شود، استقبال بیشتر خواهد شد؛ هرچند الآن هم بلیت موزه بسیار ناچیز است اما پیش آمده وقتی که یک گروه چندنفره برای بازدید میآیند و میفهمند باید بلیت بخرند، منصرف میشوند.