در حاشیه روز جهانی ادبیات کودک و انتخاب شهرهای دوستدار کودک
سرمایه منحصربهفرد کرمان در میان رقبا
رضا شمسی- سال گذشته در گفتوگویی با احمد اکبرپور*، نویسندهی کودک و نامآشنای کشور، از او دربارهی ظرفیتهای کرمان در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان پرسیدم. همانطور که حرف میزد، انگار که ناگاه کشف بزرگی کرده باشد، با هیجان گفت: هیچ میدانی کرمان در ادبیات کودک، یک وضعیت منحصر بهفرد دارد؟ و ادامه داد: شما در 2 سر طیف ادبیات داستانی کودک، 2 نویسندهی بزرگ دارید.
در منتهای یک طیف که متعلق به ادبیات فراواقعی، سورئال، فانتزی، شاعرانه و در نهایت خاصپسند، است، احمد رضا احمدی را دارید که جلوهگری میکند و در منتهایی دیگر، که متعلق به ادبیات مردمگرا، واقعگرا و در نهایت با مخاطب بیشتر است، هوشنگ مرادی کرمانی را؛ و بعد از آن، یعنی در توضیح این کشف، با احمد اکبرپور کلی گپ زدیم و کلی ذوق کردیم و از اینکه برای اولین بار چنین ظرفیتی را کشف کردهایم، بهخود بالیدیم. و من بیشتر از اکبرپور شیرازی؛ آخر مگر چند شهر دیگر در کشور چنین ظرفیتی را دارند؟ اصلا مگر در کشور چند شاعر و نویسنده کودک درجه یک داریم؟ وانگهی از بین این انگشتشمار نویسندگان درجه یک، مگر آثار چندنفرشان به زبانهای متعدد خارجی ترجمه شده؟ چند نفرشان کاندیدای دریافت جایزهی «هانسکریستیناندرسن» شدهاند، که با جایزهی نوبل درگسترهای دیگر قابل مقایسه است؟ اما کرمان دارد! احمد رضا احمدی و هوشنگ مرادی کرمانی این افتخارات را برای موطنشان کرمان به ارمغان آوردهاند که براستی سرمایهی فرهنگی و ادبی بیبدیلی است.
اما ذوقزدگی از این ظرفیت، یک روی دیگر هم دارد که تاسفبار است و تراژیک است، آن هم اینکه: تو گویی، شهر کرمان، از این ظرفیت منحصر به فرد خود هیچ آگاه نیست. وقتی میگویم شهر، منظورم رویهی زنده و پویای شهر است، مثلا، منظورم این است که کتابهای احمد رضا احمدی یا مرادی کرمانی با چه آماری در کرمان فروش میروند؟ اصلا شهری که چنین نویسندگانی دارد، چند کتابفروشی اختصاصی کودک و نوجوان دارد؟ ماهی یا سالی چندبار جلسات نقد و بررسی کتابهای کودک و نوجوان در کرمان برگزار میشود؟ کرمانیها در طول دهههای گذشته چند مرکز روزآمد در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان راهانداختهاند؟ مراکزی مثل دانشگاه باهنر، دانشگاه آزاد، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ... چندبار به اعتبار این 2 نویسنده جهانی، سمینار برگزار کردهاند یا یک نشریهی پژوهشی چاپ کردهاند؟ باز خدا پدر شهرداری را بیامرزد که نام هوشنگ مرادی کرمانی را بر یک بلوار نهاد. اما متاسفانه از زبان خود احمد رضا احمدی، بعد از تکسفری که از سال 1348 به بعد، در سال 82 یا 83 به کرمان داشت، شنیدم که حتی نتوانست یک دل سیر، خانه پدری خود را ببیند! چه رسد به اینکه نام خود را بر بلواری یا خیابانی یا کوچهای ببیند.
بگذریم، کرمان از این ظرفیت منحصر بهفرد استفادهای نکرده و از وجود این 2 بزرگ، بهرهی شایستهای نبرده. هرکس مخالف است، بیاید بگوید و دلیل بیاورد.
اما اکنون فرصتی دست داده که شاید بتوانیم داستان این جفا را بهگونهای دیگر بنویسم: اکنون که از طرفی به روز جهانی ادبیات کودک و نوجوان نزدیکیم و از طرفی دیگر از سوی وزارت کشور و در چارچوب همکاریهای مشترک این وزارتخانه با یونیسف، شهرمان کرمان در کنار 12 شهر دیگر در کشور به عنوان شهرهای منتخب برای پایلوت شهر دوستدار کودک انتخاب شده است، میتوانیم از این ظرفیت که نه تنها در میان 12 شهر رقیب در کشور که حتی در گسترهی دیگر کشورهای فارسیزبان بینظیر است، بهرهی فراوان ببریم و واقعیتهای زیبایی را برای شهرمان رقم بزنیم. فقط باید حواسمان باشد، کار، دست کاردان بیفتد، ادبیات کودک بچهبازی نیست، بلکه در زمرهی تخصصهای سطح عالی است. یادمان باشد شهر ما در چارچوب همکاریهای وزارت کشور با یونیسف، پس از بررسی نتایج ارزیابی شهرهای متقاضی، یعنی از مسیر یک رقابت در کنار 12 شهر دیگر در کشور به عنوان شهرهای منتخب برای پایلوت شهر دوستدار کودک انتخاب شده است، این فرصت را با آن سرمایهی منحصر به فرد گره بزنیم.
در پایان لازم میدانم از دیگر شاعران و نویسندگان کرمانی که در ادبیات کودک و نوجوان نامی برجسته دارند، بیذکر نام تکتکشان اما به احترام یاد کنم و در فرصتی دیگر به آنها بپردازم.
* این گفتوگو در شماره 37 نشریه سرمشق منتشر شده است.