فهیمه رضاقلی - گاهی که از ماندن در خانه و قرنطینهی خودخواسته برای جلوگیری از ابتلا به کرونا خسته میشوم، میگویم اصلاً نهایتش این است که کرونا بگیرم، یا خوب میشوم یا میمیرم، از این وضع بلاتکلیفیِ کسالتبار که بهتر است! اما وقتی یاد پرستاران و تکتک کسانی که در این شرایط دشوار و خطرناک در بیمارستانها و در ارتباط مستقیم با مبتلایان کار میکنند، میافتم، دیگر قرنطینه را فقط برای حفظ جان خودم لازم نمیدانم که آن را وظیفهی خود و همهی کسانی میدانم که میتوانند در خانه بمانند و اجباری برای بیرون رفتن ندارند. بیمار شدن من، شما و حتی یک نفر بیشتر، بار مضاعفی به دوش این انسانهای شریف و خطر بیشتری برای سلامت آنها و خانوادههایشان است. «میلاد صفائیامجز» یکی از پرستاران حرفهای و شریف کرمان است که در این روزهای سخت، سه ماه همسر و فرزند پنج ماههاش را ندیده برای اینکه بتواند جانهایی را از خطر مرگ نجات دهد؛ با او در مورد سختیهای حرفهی پرستاری و دشواری مضاعف این روزهایش گفتوگو کردم.
از خودتان بگویید؛ چند سالتان است؟ چند سال است که پرستار هستید؟ در کدام بیمارستان و در چه بخشی فعالیت دارید؟
۲۸ سال دارم، متأهل هستم و یک پسر پنج ماهه دارم. در حال حاضر دانشجوی کارشناسیارشد پرستاری، گرایش بیماریهای داخلی و جراحی دانشگاه علوم پزشکی کرمان هستم. چهار سال است که بهعنوان پرستار در بیمارستان افضلیپور، بخش داخلی جنرال و بخش تحت نظر مشغول به کار هستم.
از زمان شیوع کرونا تغییری در ساعات کار و محل خدمت شما به وجود آمده؟
از اول اسفند که ویروس کرونا در سطح کشور و شهر کرمان شیوع پیدا کرد، تعدد مراجعات موجب خستگی و تحمیل بار اضافه روی پرسنل درگیر شد. اما بهتدریج و با پیگیری مسئولان محترم بیمارستان بهخصوص مدیر محترم پرستاری سرکار خانم هاشمی، از تعداد کشیکهای ماهانهی پرستاران درگیر با کرونا کاسته شد.
در حال حاضر و با توجه به شرایط کرونایی و مراقبتهای ویژهای که کادر درمان باید داشته باشند، چه کمبودهایی دارید؟ آیا همهی تجهیزاتی که کادر درمان و بیماران نیاز دارند را در اختیار دارید؟
شکر خدا در حال حاضر از نظر امکانات و تجهیزات حفاظت فردی در سطح عالی هستیم و غالباً از تجهیزات بهروزی برای پرستاران درگیر با کرونا در بیمارستان افضلیپور کرمان استفاده میشود. وقتی با بعضی از همکاران در شهرهای دیگر دربارهی تجهیزات مورد استفاده صحبت میکنیم متوجه میشویم که چقدر از این نظر جلوتر از بقیه هستیم.
پرستاری در دوران کرونا باعث چه محدودیتها و مشکلاتی در روابط شخصی و زندگی خانوادگی شما شده است؟
از ابتدای شیوع کرونا در شهرستان کرمان محدودیتهای زیادی برای من و همکارانم به وجود آمده از جمله دوری از خانواده، دوستان و عزیزان. خود من به دلیل شرایط کاری و برخورد با بیماران مبتلا به کرونا و احتمال ابتلا، از اوایل اسفندماه همسر و فرزندم و خانوادهی خودم را سه ماه ندیدم؛ این واقعاً برایم سخت و عذابآور بود. قبل از شیوع کرونا بعد از هر کشیک با کلی ذوق به خانه میرفتم تا پسرم را ببینم، اما با آمدن کرونا سه ماه همسر و فرزندم را ندیدم؛ همچنین پدرم که برای من بهترین دوستم هستند را این مدت فقط از طریق تماس تصویری میدیدم.
از همکاران نزدیک شما کسی مبتلا شده؟ خودتان نگران این نیستید که مبتلا شوید؟ از ابتدای شیوع کرونا نخواستید مرخصی بگیرید؟
بله، متأسفانه تعدادی از همکاران که بهصورت مستقیم درگیر مراقبت از بیماران مبتلا به کرونا بودند، مبتلا شدند که باعث ناراحتی زیادی شد. از ابتدای شیوع این بیماری در جامعه تنها ترسی که داشتیم این بود که مبتلا شویم و باعث انتقال آن بهعنوان ناقل به خانواده بشویم؛ به همین دلیل هم حدود سه ماه همسر و فرزندم را به شهرستان نزد خانوادهی همسرم فرستادم، اما به لحاظ روحی از دوری آنها دلتنگ و ناراحت بودم و گاهی با خودم میگفتم اگر من مبتلا شوم و دیگر نتوانم فرزندم را ببینم چه میشود و از این فکر گریهام میگرفت. واقعاً روزهای سختی میگذرد. از قشنگیهای حرفهی سخت و پر التهاب پرستاری آن هم در این روزها دیدن بیپروایی و عشق خدمت به مردم است که بین همکارانم موج میزند؛ فکر کردن به اینکه فرد مبتلا شاید نانآور یک خانواده باشد، همسر، مادر و همهی زندگی یک خانواده باشد و آدمهای زیادی چشم امید به بهبودی او دارند، باعث میشد سرسختتر و محکمتر باشیم. در این شرایط هیچوقت درخواست مرخصی ندادم و حتی برای کار کردن در بخش در صورتی که همکاران مشکلی داشتند، داوطلب هم میشدم که کشیک آنها را قبول کنم. همین که یک بیمار سلامتیاش را به دست آورد و بگوید خدا پدر و مادرت را بیامرزد، تمام خستگی را از تن آدم پاک میکند؛ بهخصوص برای من که مادرم را از دست دادهام و اصلاً توان دیدن درد کشیدن یک مادر را ندارم.
از سختیهای پرستاری از بیماران مبتلا به کرونا بگویید؛ چه چیزی بیش از همه، کار را برایتان سخت میکند؟
به دلیل شدت مسری بودن ویروس کرونا و لزوم رعایت حداکثری موارد ایمنی و استفاده از وسایل حفاظت فردی، قرار گرفتن در لباسهای سرهمی اصطلاحاً کپسولی آن هم برای چندین ساعت بسیار سخت است؛ این لباسها بسیار گرم هستند و آدم احساس میکند داخل تنور نانوایی است. گاهی سر تا پا خیس عرق میشوم. ماسکهای مخصوصی که باید استفاده کنیم واقعاً آزاردهنده است؛ دردناکترین قسمت درآوردن تجهیزات، برداشتن ماسک است؛ وقتی بعد از چندین ساعت ماسک را از روی صورت برمیداریم، به پل بینی و گونه چسبیده است و جدا کردنش دردناک است، رد قرمزی که روی صورت میگذارد، چندین روز میماند. با این تجهیزات در اکثر کشیکها حتی یک لیوان آب هم نمیشود خورد چه برسد به غذا خوردن؛ نفس کشیدن با این ماسکها سخت است و همکاران اکثراً از سردرد شاکی هستند. به همکارانم خداقوت میگویم که در این مدت خطر بیماری را به جان خریدهاند تا به خلق خدا خدمت کنند و طوری با روحیهی خوب با بیماران برخورد میکنند و به آنها روحیه میدهند انگار که هیچ درگیری و استرس و رنجی ندارند و تنها هدفشان بهبودی بیماران است.
از تجربیات متفاوتی که این دوران داشتید بگویید؛ آیا از این روزهای سخت و پراسترس، خاطرهی خوبی هم دارید؟
این دوران باعث شد تجربیات متفاوتی کسب کنم و به همه درس صبر و استقامت و فداکاری داد. با همهی کم و کاستیهای حرفهی پرستاری خوشحالم که این دوران باعث شد جایگاه پرستاری بهعنوان یک حرفه نه یک شغل در جامعه ارتقا پیدا کند و دیدگاهها نسبت به آن تغییر کند. متأسفانه یکی از مسائلی که در جامعه رواج غلطی دارد، این است که مردم به مراقب کودک یا سالمند هم میگویند پرستار، این چالشی است که باید حل شود. وقتی از حرفهی پرستاری میگوییم، منظور یک علم با یک تعریف مشخص، داشتن یک نظام و رسمیت، داشتن کدهای اخلاقی، ارزشهای اجتماعی، جهانبینی و پاسخگو بودن ارزشهاست. حرفه شامل علم و هنر است و نیازمند یکسری قوانین و استانداردهای خاص است. داشتن استقلال یکی از عناصر اساسی حرفهی پرستاری است به این معنا که شخص در تصمیمگیری و انجام فعالیتها مستقل باشد و بدون نظر پزشک قادر به انجام آنها باشد. امروزه پرستاران با بالا بردن تحصیلات خود به سطح بالایی از استقلال و حرفهایگری دست پیدا کردهاند، پس مردم باید در کاربرد واژهی پرستار دقت کنند؛ هر فردی بدون تحصیلات آکادمیک که از یک سالمند سالم یا کودک مراقبت میکند را نباید پرستار نامید.
این دوران پر از خاطرات تلخ و شیرین است و اگر همهی این خاطرات را کنار هم بگذاریم، میشود یک کتاب نوشت. بدترین اتفاق برای من فوت جوانی بود که از شهر دیگری به کرمان آمده بود و گویا در قطار مبتلا شده بود؛ آن جوان در شهر غریب و دور از عزیزان و آشنایانش بعد از مدتی درگیری با بیماری فوت کرد. بهترین اتفاق هم دیدن افرادی است که با حال بسیار بد و بیماری پیشرفته مراجعه میکنند و بعد از چند روز مراقبت و درمان بهبود پیدا میکنند؛ چهرهی خوشحال این افراد و خانوادهی آنها را هیچگاه فراموش نمیکنم.
شما که از نزدیک با کرونا مواجه هستید و رنج بیماران مبتلا را لمس کردهاید، چه توصیه و صحبتی با مردم دارید؟
حتماً بهداشت فردی را رعایت کنند، فقط برای کارهای غیرضروری از خانه بیرون بیایند. متأسفانه برخی از مردم فکر میکنند شرایط به حالت عادی برگشته که اصلاً اینگونه نیست. هیچ چیزی مهمتر از سلامتی نیست؛ اکثر کسانی که مبتلا شدند فکر میکردند کرونا برای بقیه است و سراغ آنها نمیآید، در حالیکه با یک سهلانگاری کوچک و دست کم گرفتن بیماری خیلی راحت مبتلا شدند و جان خود و خانوادهشان را به خطر انداختند. تا میتوانید فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنید و از شستوشوی دستها و استفاده از ماسک غافل نشوید. بهخاطر خودتان، عزیزانتان و بهخاطر ما که جانمان را کف دست گرفتهایم، از تردد غیرضروری پرهیز کنید. میدانیم خسته شدهاید، دوران سختی است؛ در خانه ماندن طولانی، تکراری و خستهکننده میشود اما لطفاً صبور باشید و اگر مجبور نیستید در خانه بمانید تا عزیزانتان همیشه در کنارتان باشند و یادتان باشد که «گر چه شب تاریک است / دل قویدار سحر نزدیک است.»
چه خواستهای از مسئولان دارید؟ پرستاری جزو مشاغل بسیار سخت است و من فکر میکنم تا کسی عاشق این کار نباشد و روح بزرگی نداشته باشد، نمیتواند از پس سختیهای آن برآید؛ قبل از شرایط کرونا چقدر از وضعیت کارتان راضی بودید؟ آیا حقوق و مزایای شما درست پرداخت میشد؟ الآن وضعیت چطور است؟ آیا با وجود چند برابر شدن سختیها و خطراتی که کار در این شرایط برای شما دارد، تلاشی از سوی مسئولان برای دلگرم شدن پرستاران و قدردانی از زحمات آنها انجام شده است؟
به نمایندگی از همهِی همکاران پرستارم از مسئولان درخواست دارم با توجه به اینکه پرستاری جزو مشاغل سخت و زیانآور است، لطفاً مورد توجه بیشتری قرار گیرد؛ پرستاری یک حرفهی مستقل است و لازم است تعرفهگذاری خدمات پرستاری، استانداردسازی خدمات پرستاری، شفافسازی نوع خدمات، حذف خدمات نامرتبط، کاهش ساعت کاری اجباری و همچنین رعایت تعداد پرستار به تعداد هر بیمار مطابق استاندارد جهانی با توجه به کمبود شدید پرستار در کشور اجرا شود تا در این روزهای سخت اینچنین بار کاری اضافهای بر دوش پرسنل محترم پرستاری کشور تحمیل نشود؛ این مسئله در روزهای عادی نیز موجب خستگی بیش از حد، ناراحتی، آزردگی و فرسودگی شغلی این قشر میشود. بنده خودم استخدام پیمانی هستم اما از مسئولان تقاضا دارم موضوع استخدام پرستاران طرحی و شرکتی شاغل که سلامتی و جان خود را به خطر انداختهاند و بدون توجه به اینکه شاید ماه بعد طرحشان تمام شود و بروند، از جان مایه میگذارند، توجه شود. الآن وقت صحبت دربارهی مسائل مالی نیست چون ممکن است زحمات همکاران زیر سؤال برود و این سوءتفاهم پیش آید که پرستاران دارند بهخاطر حقوق و مزایا کار میکنند نه بهخاطر جان آدمها، یا شاید بگویند آنها پولشان را میگیرند؛ اما اینطور نیست؛ اگر به شما یک میلیارد در ماه بدهند و بگویند برو جایی کار کن که احتمال دارد بدترین اتفاق برای تو و خانوادهات بیفتد، آیا حاضرید بروید؟ در شرایطی که اسم کرونا لرزه به تن مردم میاندازد، پرستاران مستقیم با آن مبارزه میکنند. مسائل مالی همیشه بوده؛ حقوق پایهی پرستاری با این همه مخاطرات و سختی کار، کمتر از استاندارد جهانی است و کارانهها هم همیشه معوق است؛ اما پرستاران برای رضای خدا، تعهد حرفهای و کمک به همنوع با عشق و علاقه کار میکنند. به هر حال همهی مسائلی که معیارهای تعیین رضایت شغلی هست، در مورد پرستاری با چالش روبهروست. در این مدت تلاشهایی توسط مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کرمان برای دلگرمی مدافعان سلامت درگیر کرونا انجام شده که جای تقدیر دارد. در آخر جا دارد از همهی شهدای مدافع سلامت به بزرگی یاد کنم و آرزوی سلامتی و بهروزی برای همهی کسانی دارم که بهخاطر مردم از خودشان گذشتند. از همسر عزیزم که در این مدت خیلی اذیت شدند و دوری از خانه را تحمل کردند بسیار سپاسگزارم.