در حاشیه بزرگداشت فرهاد ناظرزاده کرمانی در کرمان
بازماندهای از نسل نوابغ
نظر احمدی - دکتر فرهاد ناظر زاده کرمانی، نمایشنامهنویس، مترجم و چهره نامآشنای دانشگاههای کشور در رشته تئاتر است. او فرزند احمد ناظر زاده کرمانی از رجل فرهنگی و سیاسی کرمان و ایران نیز میباشد. سهشنبه گذشته از این چهره فرهنگی در تالار بسطامی واقع در پارک مادر کرمان به همت انجمن دل عالم و با حمایت شهرداری کرمان تجلیل به عمل آمد. در این مراسم، که با حضور شهردار کرمان، مدیر کل امور اجتماعی و فرهنگی استاندار، معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و مدیر امور هنری این اداره تشکیل شد، جمع زیادی از اصحاب فرهنگ و رسانه استان نیز حضور داشتند. آنچه در ادامه میخوانید یادداشتی است که به حوزههای فعالیت فرهاد ناظر زاده میپردازد.
با وجود گرفتاریهای زندگی در دنیای مدرن و کمبود فراقت و وقت کافی برای پرداختن به امورعلمی، هنری و ادبی و از سویی تخصصی شدن این حوزهها، دیگر کمتر کسی میتواند جز در یک رشته خاص و یا در یک حوزه کاری مشخص به موفقیت برسد امری که در گذشته شاید به واسطه کوتاه بودن افق دانایی و محدودیت دانش بشر قابل حصول بود و بهعنوان مثال شخصیتی مثل خیام نیشابوری هم شاعر بود و هم ریاضیدان، هم در طب سرشته داشت و هم یک منجم حرفهای بود اما این امر در دنیای امروز احتمالا تنها و تنها از نوابغ بر میآید و یا انسانهایی که تمام زندگی خود را وقف علمآموزی و دانشافزایی کردهاند و بیشک یکی از این نوادر و نوابغ در دوران ما استاد فرهاد ناظرزاده کرمانی است که نه تنها بر مشکلات پیش گفته فائق آمده و عمر خود را وقف در راه علم و هنر نموده بلکه در حوزهای دست به فعالیت میزند که در کشور ما چندان سابقه و پیشینه درخشانی نداشته است. باری شاید اینگونه به نظر برسد که فعالیتهای ایشان همه در حوزه تئاتر بوده اما در ادامه مجاب خواهید شد که رشتههای فعالیت ایشان در حوزه تئاتر نه تنها ارتباط زیادی با هم ندارند بلکه برای به فرجام و انجام رساندن یکی از آنها به شکل دست و پا شکسته حتی باید خون دلها خورد و عمری طولانی صرف نمود و نه اینکه مثل دکتر ناظرزاده کرمانی تازه در همه این شاخهها فردی طراز اول شد و اما دریغ که بیشک ایشان یکی از آخرین بازمندگانِ از نسل نوابغ و غولهای ادبیات و هنر است و بیگمان با صبر مادر فلک نیز دیگر جهان چنین اسطورههایی به خود نخواهد دید مردانی که به تعبیر شاملو یک دم در ظلمت این جهان میدرخشند و همه جا را روشن میکنند و میروند و حال اینکه ما ایرانیها چقدر قدر شناس این نوابغ و نوادر هستیم را نمیدانم اما لااقل در رابطه با ما کرمانیها پدراستاد، زنده یاد دکتر احمد ناظرزاده کرمانی معتقد است (گرت هواست که هرگز به عافیت نرسی/ غریب پرور و خود کش چو اهل کرمان باش) که البته امیدواریم این بیت برعکس دیگر ابیات استاد ماندگار نبوده و حتی تاریخ مصرف آن گذشته باشد و مراسم نکوداشت استاد که این مطلب را به همین بهانه تقریر میکنم نقطه پایانی بر ناسپاسیهایمان نسبت به بزرگان کرمان و ایران زمین باشد، باری از این مقدمه که بگذریم
فعالیتهای دکتر ناظرزاده کرمانی را درحوزه تئاتر ایران باید در چند بخش مختلف تقسیمبندی نمود. نخست بخش مربوط به تئاتر دانشگاهی دوم بخش نمایشنامهنویسی سوم بخش ترجمه متون تئاتری و نمایشنامهها چهارم بخش ریختارشناسی نمایش ایرانی و به طور کلی نظریهپردازی در حوزه تئاتر و اما آخرین بخش تدوین و تکوین یک زبان تئاتری و کوشش در جهت ساخت برابر نهادهای فارسی است و اما در رابطه با بخش نخست به قدری نقش استاد ناظرزاده کرمانی درخشان بوده که از ایشان با عنوان پدر تئاتر دانشگاهی ایران یاد میشود، و اما فعالیت ناظرزاده در این زمینه خود به چند مورد تقسیم میشود. در درجه اول باید به نقش ایشان در تاسیس چندین دانشکده تئاتری و همکاری در راستای تهیه و تدوین برنامههای آموزشی این مراکز در سرتاسر ایران اشاره کرد و در این رابطه میتوان به ضرس قاطع گفت که شروع تئاتر در دانشگاههای شهرستان مرهون تلاشهای شبانهروزی استاد است بهطوری که ایشان در رابطه با راهاندازی رشته تئاتر در دانشگاه کرمان در گفتوگویی با راقم این سطور خاطر نشان کردند که با وجود تمام مشاغل در عرض یک سال نزدیک به بیست بار به کرمان سفر داشته ودر همین راستا مجبور شده تا برای اخذ مجوز راه اندازی رشته تئاتر ابتدا برای تاسیس سه رشته هنری دیگر همچون نقاشی، معماری و... اقدام کند بهطوری که امروز دانشجویان و اساتید دانشکده هنر دانشگاه باهنر همه به نوعی مدیون ایشان هستند باری در لیست دانشگاههایی که ایشان در تاسیس رشته تئاتر آنها در مقاطع تحصیلی مختلف مشارکت داشته میتوان به نامهای تربیت مدرس، آزاد اسلامی اراک، آزاد اسلامی بوشهر، آزاد اسلامی تنکابن و بسیاری اسم دیگر اشاره نمود. شایان ذکر است که راهاندازی دورهای کارشناسی ارشد و دکترا در گرایشهای هنرهای نمایشی که پیش از این در ایران سابقه نداشته مرهون تلاشهای ایشان است و نیز جز در بحث دانشگاه راهاندازی نخستین آموزشگاه آزاد بازیگری پس از انقلاب هم به ابتکار دکتر ناظرزاده انجام گرفته است. و اما نقش دیگر دکتر در رابطه با تئاتردانشگاهی مربوط به فعالیتهای مدیریتی ایشان بهعنوان رییس دانشکده، مدیرگروه و... میباشد که سالیان سال ایشان در پستهای مختلف مدریتی انجام وظیفه نموده و منشا برکات فراوان بوده که پرداختن به همه آنها در این مجال اندک ممکن نیست. و مهمتر از همه این موارد نقش دکتر بهعنوان مدرس در توسعه تئاتر دانشگاهی کشور بر کسی پوشیده نیست به طوری که ایشان تا به امروز چندین هزار دانشجو تربیت کرده که در میان آنها هنرمندان شاخص و والامرتبه کم نیست و حتی بر اساس آمار می توان ادعا کرد که نیمی از اساتید فعلی دانشگاه در رشته تئاتر و مدیران دولتی در این حوزه دانشجویان ایشان بودهاند و از جمله به مهمترین شواهدی که میتوان در تایید این موارد اشاره نمود انتخاب ایشان به عنوان استاد ممتاز دانشکده هنرهای زیبا میباشد و نیز پروفسور ناظرزاده نخستین و یکی از محدود استاد تمامهای رشته تئاتر در ایران محسوب میشود و اما نقش شاخص دیگر وی در رابطه با هدایت بیش از دویست دانشجو بهعنوان استاد راهنما در مقاطع تحصیلی لیسانس، کارشناسی ارشد و دکترا میباشد. باری در حوزه تئاتر دانشگاهی یکی دیگر از فعالیتهای متعدد استاد مربوط به نگارش مقالات علمی- پژوهشی است بهطوری که بر اساس یک تحقیق علمی، پیرامون پژوهشهای انجام شده توسط اساتید گروه تئاتر دانشگاه تهران، تعداد پژوهشهای استاد ناظرزاده برابر با پژوهشهای کل اساتید دیگر این گروه آموزشی بوده تا جایی که نویسنده مقاله مذکور یادآور میشود که اگر پژوهشهای استاد ناظرزاده را نادیده بگیریم اوضاع در این زمینه بسیار اسفناک است. در اینجا نیز باید به این نکته اشاره نمود که دکتر ناظرزاده در اکثر مجلات علمی پژوهشی رشته تئاتر بهعنوان عضو هئیت تحریریه نیز حضور فعالی داشته و دارد که اگر تنها همین بخش از فعالیتهای کارنامه ایشان را لحاظ کنیم در ماندگاری و تشخص استاد ناظرزاده کفایت میکند و اما به عنوان آخرین مورد در پیوند با تئاتر دانشگاهی باید به نقش استاد در نگارش و تدوین کتب درسی رشته تئاتر اشاره کرد، چنان که میدانیم پیش از این در این حوزه، تئاتر دانشگاهی با چالشهای جدی روبرو بود و کمبود یا نبود منابع مهم علمی یکی از مشکلات اساسی دانشگاه بود که ناظرزاده با تدوین چندین کتاب درسی برای دانشجویان رشته تئاتر در این زمینه نقشی تاریخی ایفا نموده است و بهعنوان یکی از شواهد موفقیت ایشان در این حوزه میتوان به دریافت لوح تقدیر به پاس تالیف کتاب چهارجلدی درامدی بر نمایش نامه شناسی که بهعنوان کتاب برتر دانشگاهی انتخاب شد، اشاره نمود و جالب اینکه این برای نخستین بار در تاریخ دانشگاه بود که کتابی در زمینه تئاتر این عنوان را دریافت میکند.
و اما در بخش نمایشنامهنویسی نیز استاد ناظرزاده دارای کارنامه پر بار و منحصر به فردی است. ایشان نزدیک به بیست نمایشنامه منتشر کرده و اقبال به آثار او خاصه در بین قشر فرهیخته، هنرمند و دانشجو تا حدی بوده که بهعنوان مثال تنها نمایشنامه کنار شیر آتشنشانی ایشان بیشتر از صد اجرا در سراسر کشور و سالنهای اصلی تئاتر پایتخت داشته. باری از دیگر نمایشنامههای مشهور ناظرزاده میتوان به نی لبک و بهمن، کولهبار، پنجرهای بر بادها، بیخان و مان و... اشاره نمود آثاری مدرن، ساختارمند و درخشان در حوزه درامنویسی ایران.که از جمله مهمترین مفاهیم مطرح شده در این آثار خلاقه میتوان به تنهایی انسان معاصر، تضاد سنت و مدرنیسم، توجه به فرهنگ فلکلور ایرانی، پیوند زبان آرگو و آرکائیک و... اشاره نمود.
و اما در زمینه ترجمه نیز ناظرزاده چنان پرکار بوده که با هیچ یک از مترجمان این حوزه قابل مقایسه نیست.در کارنامه او میتوان به ترجمه بیش از هشتاد نمایشنامه اشاره نمود و آنچه در این زمینه شگفتانگیز است در برگرفتن نمایشنامههایی از نویسندگان مختلف، باسبک و سیاق متفاوت و از سرزمینهای گوناگون میباشد از توفیق حکیم مصری تا هارلد پینتر انگلیسی از لنگستون هیوز سیاه پوست امریکایی تا ویلیام باتر ییتز ایرلندی از دان گوپال موکرجیم هندی تا ونگ جیبوسی چینی و همچنین جدای از ترجمه کتابهای درسی که پیشتر گفتیم در حوزه تاریخ و تئوری تئاتر نیز به آنچنان گستره وسیعی پرداخته که از شناخت هنرهای نمایشی در مصر آغاز میشود و تا تئاتر پیشتاز، تجربهگر و عبث نمای معاصر پیش میرود. ناظرزاده از یک سو به گزارهگرایی و نمادگرایی در ادبیات نمایشی پرداخته و از جانب دیگر پیدایش ادبیات نو در ایرلند را بررسی نموده و تئاتر سیاهپوستان امریکا را مورد مداقه قرار است .و اما بخش چهارم از فعالیت استاد مربوط به پژوهش و نظریهپردازی در زمینه ریختارشناسی نمایش ایرانی است. نخستن فردی که پس از واعظ کاشفی نویسنده کتاب فتوت نامه سلطانی دست به ریختارشناسی نمایش ایرانی میزند فرهاد ناظرزاده کرمانی است که البته در کتاب کاشفی بخش اندکی مربوط به نمایش ایرانی است و تنها به واسطه اهمیت تاریخی نام او را در اینجا ذکر کردیم.
باری ناظرزاده همچون نویسندگان آثاری چون بوطیقا یا ناتیاشاسترا اولین کسی است که در زبان فارسی این امر را مورد توجه و مداقه قرار داده و میکوشد که دست به تاکسونومی نمایش ایرانی بزند و در این زمینه نمایش سنتی ما را به هفت ریختار تقسیم نموده. امری که بهتر است اهمیت آنرا از زبان خود ناظرزاده شنید آنجا که میگوید «بخشبندی و پروندهگذاری ریختارهای تماشاگانی ایرانی، بر بنیاد اصطلاحشناسی تماشاگان جهان، کاری است مهم و کلیدی، و راه را برای پژوهشهای آینده هموار میسازد، و به گفتمان آن، جنبهای علمی و جهانی میبخشد باید خاطرنشان ساخت که هنگامی میتوان به شکلی پژوهشگرانه و دانشورانه گفتمان تماشاگان ایرانی را طرح کرد،که بر اصطلاحشناسی استوار باشد»(همان،44)
و اما واپسین و البته مهمترین زمینه فعالیت استاد در جهت تحقق همین آرمان یعنی طرح گفتمان تئاتر ایرانی است. باری تلاش مجاهدانه ناظرزاده در جهت ساخت برابر نهاد برای واژگان فرنگی از همین آرمان و آماج نشات میگیرد و عجبا که کار ایشان در این حوزه به تنهایی کمتر از تلاش دستگاه عریض و طویلی هم چون فرهنگستان زبان فارسی نیست و آنگاه که فرهیختگان فرهنگستان در حال جا انداختن برابر نهادهای کش لغمه یا چرخبال بودهاند دکتر ناظرزاده به تنهایی در جهت بومیسازی گفتان ادبیات نمایشی که کاملا پدیدهای وارداتی است، میکشید و برابر نهادهای ایشان به تدریج در میان قشر فرهیخته جامعه ایرانی و دانشجویان جا میافتاد و ما امروز بدون توجه بی اینکه کلماتی همچون تماشاگان، نمایشگان و غیره حاصل عرقریزان یک روح بزرگ بوده آنها را طوری به کار میبریم که انگار قرنهاست این کلمات را میشناسیم و جالب آنکه دقیقا ناظرزاده در رابطه با جدیترین و ماندگارترین بخش فعالیتهای خود در طی این سالها آماج حمله انواع مسخرهکنندگان ابله نیما قرار گرفته است. و این کم سوادان خشک اندیش تا آنجا در جهل مرکب خویش فرو رفتهاند که کار ایشان را به حدود زبان بازی و لغت لاسی تقلیل دادهاند و اما در خاتمه باید خاطرنشان نمود که بیشک آنچنان که هگل میگفت زبان آلمانی فلسفه نمیدانست و من ابتدا به
این زبان فلسفه آموزش دادم و بعد در گستره این زبان دست به فلسفه ورزی زدم، ناظر زاده کرمانی نیز فردی است که همه عمر در تلاش بوده و هست که به زبان فارسی تئاتر
بیاموزد.