بیستویکم شهریورماه در تقویم ملی ما، «روز سینما»ست. با «حامد سعادت» فیلمساز کرمانی گفتوگو کردیم و به استقبال این مناسبت رفتیم. او متولد 1362 در کرمان است. هم کارگردان است و هم تصویربردار، و کارگردانی این آثار را در کارنامهی هنری خود دارد: بچههای جهان، راز نگاه، رگهای خاکستری، جوش دوره، داوطلبین گرامی، سریال مستند آیینهای ماه رمضان، منادیان سحر، خونبازی، این کیه، گمگم سحری، فلو-فوکوس، و مستند بلند سینمایی «مردی که فسیل شد» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، که چندی پیش در کرمان رونمایی و اکران شد. برخی از موفقیتهای او هم، از این قرار است: دریافت جایزهی ویژه با فیلم مستند «بچههای جهان» در بخش صلیب سرخ جهانی در چهلمین جشنوارهی بینالمللی فیلم رشد، دریافت جایزهی بهترین فیلم داستانی با فیلم «راز نگاه» در هفتمین جشنوارهی بینالمللی فیلم صد، دریافت جایزهی بهترین فیلم کوتاه با همین فیلم در جشنوارهی فیلم تسلیم، دریافت جایزهی بهترین ایده از جشنوارهی تولیدات حوزههای هنری کشور با فیلم «راز نگاه»، شرکت با فیلم «راز نگاه» در جشنوارهی مذهب امروز در کشور ایتالیا، حضور در جشنوارهی الجزیره با فیلم «رگهای خاکستری» و...
گفتوگو با «حامد سعادت» که تنها عضوِ مقیمِ کرمانِ خانهی سینمای ایران هم هست، پیش روی شماست.
• گفتوگوی ما در آستانهی 21 شهریورماه «روز سینما» و به بهانهی همین روز انجام میشود. شما بهعنوان یکی از اهالی سینما، با شنیدن «روز سینما» به یاد چه چیزی میافتید؟
روز ملی سینما برای من یادآور تلخیها و شیرینیهای زیادی است که در فیلمهای خوب سینمایی دیدهام، و بعد از آن، لحظات تلخ و شیرینی که بهعنوان فیلمساز در مسیر ساخت فیلمهایم گذراندهام.
• میگویند هدف از نامگذاری روزهای سال با اینگونه عنوانها، معطوف کردن توجهها به سمت یک موضوع خاص و تکریم بیشترِ اهالی آن حوزه و عرصهی فرهنگی یا اجتماعی است. فکر میکنید نامگذاری 21 شهریور بهعنوان «روز سینما» چنین کارکردی داشته است؟ چرا؟
روز ملی سینما تقریباً مثل اکثر مناسبتهای فرهنگی کشور خلاصه میشود به یک جشن، و از فردایش باز یک دورهی سیصدوشصتوپنج روزه باید منتظر ماند تا شاید اتفاقی خوشآیند بیفتد و در حد شعارهای خوشآبورنگ مدیران باقی نماند.
اما به هر حال، باز هم ثبت این عنوان در تقویم و برگزاری مراسم و تقدیر از اهالی سینما، نشان از اهمیت موضوع دارد. البته ما در کرمان نسبت به دیگر استانها در برگزاری همین مراسم ظاهری هم کاملاً پیشتاز و پیشرو هستیم که نشانگر دغدغهمندی هنرمندان سینمایی استان است، اما این دغدغه در مدیران استان بسیار کمرنگ است؛ چراکه انگار به نقش و اهمیت سینما کاملاً و بهدرستی پی نبردهاند و سینما از دغدغههای اصلی آنها در موضوع هنر نیست؛ و از آنجا که تقریباً تمامی سینمای ایران وابسته به دولت است یا نیمه دولتی است، حتی همین برگزاری جشنها هم نیاز به حمایت دولتی دارد. مثلاً امسال متاسفانه به نظر میرسد حمایت چندانی -یا بهتر بگویم؛ علاقهی چندانی- برای برگزاری جشن روز سینما نیست، که این البته یک کار حداقلی در تکریم سینماست.
• در کنار بخش دولتی که به آن اشاره کردید، میدانیم که «خانهی سینمای ایران» یک نهاد صنفی مهم و تاثیرگذار در سینمای کشور است. شما سال گذشته موفق شدید در بخش سینمای مستند به عضویت این خانه دربیایید و هماکنون تنها عضو ساکنِ کرمانِ این نهاد، شمایید. عضویت در این خانه، چه شرایطی را نیاز دارد و شما پروسهی عضویت در آن را چگونه گذراندید؟
خانهی سینمای ایران، تنها نهاد صنفی سینمایی کشور و به جرات میتوان گفت حرفهایترین نهاد سینمایی ایران است که بسیاری از هنرمندان حرفهای شاغل در سینمای کشور، در انحمنهای مختلف آن عضویت دارند. شرایط عضویت در هرکدام از انجمنها متفاوت است و با ارائهی رزومه و نمونهی کار و بررسی شورای عضویت هر انجمن، در یک دورهی سهماهه انجام میگیرد. اعضای انجمنها، یا عضو پیوسته هستند یا وابسته، و باز بسته به شروط هر انجمن، عضویت پیوسته و وابسته نیز شرایطی دارد. مثلاً در انجمن مستندسازان، یک فرد در صورت تایید کامل برای عضویت پیوسته قبول میشود و در صورت تایید ضمنی، به صورت دوساله برای عضویت وابسته پذیرفته میشود و طی این دوسال با ارائهی سالیانهی یک اثر و تایید روند پیشرفت میتواند حایز عضویت پیوسته شود و در صورت عدم تایید کارنامه، باید دوسال صبر کند و دوباره درخواست عضویت بدهد. هر عضو خانهی سینما میتواند عضویت انجمنهای متعدد را در صورت تایید داشته باشد، اما فقط در یکی از انجمنها میتواند عضو پیوسته باشد. من فروردین پارسال درخواست عضویت را بههمراه فیلمهایم به دبیرخانهی انجمن مستندسازان تحویل دادم و در نوبت بررسی شهریورماه آثارم مورد بررسی قرار گرفت و به عضویت پیوستهی انجمن مستندسازان خانهی سینما درآمدم.
• خیلی از تجربههای سینمایی شما هم در زمینهی فیلم مستند است. سینمای مستند را به سینمای داستانی ترجیح میدهید؟
از نظر آماری اگر بخواهیم نگاه کنیم نه؛ من تقریباً تعداد فیلمهای مستند و داستانیام با هم برابر است؛ حتی بیشترین جایزه و حضورهای جشنوارهای را برای سه فیلم داستانیام دارم و تنها دو جایزه به خاطر فیلمهای مستندم گرفتهام. در گذشته هم بیشتر علاقهمند به سینمای داستانی بودم، اما واقعاً امروز دغدغهی اصلی و علاقهام به ساخت مستند است.
• برای پرداختن مستمر به این دغدغه و علاقه، شرایط مهیاست؟
متاسفانه بیمهری به ذات سینما که همان سینمای مستند است، دارد گریبانگیر من هم میشود. انگار باید یک تغییر ایجاد کنم؛ یا با مهاجرت، یا باز هم روآوردن به ساخت فیلم داستانی و کسب درآمد و صرف آن در ساخت فیلم مستند. اما در کل، من واقعاً دیوانهوار عاشق سینمای مستندم و به کوشش برای تولید در این فضای مغفولماندهی سینما ادامه خواهم داد. هدفم هم بیشتر معرفی ظرفیتهای مختلف استان است که باید بگوییم مهمترین و غنیترین استان در تولید فیلم مستند برای تمامی ژانرها و گونههای مستند است، اما متاسفانه هیچ توجهی به این سرمایه نمیشود.
• همانطور که اشاره کردید توجه چندانی به این حوزهها و مثلاً حوزهای مثل فیلم کوتاه نمیشود. از سویی، به نظر میرسد وضع سینمای مستند و سینماگران مستند، از سینما و سینماگران داستانی بدتر باشد. واقعاً این شرایط باعث نشده که عطای سینمای مستند را به لقایش ببخشید؟
ببینید؛ ما در شهرستانها و استانهای ایران بهغیر از چند شهر و استان معدود، چیزی به نام سینما نداریم و سینما در تمامی شاخهها و ژانرهایش تقریباً محدود به تهران است و برای پیشرفت و دیدهشدن، چه آثار و چه خود هنرمند، معمولاً فیلمسازان ناچار به مهاجرت به تهران هستند. شما اگر یک آمار از فیلمسازان مقیم تهران بگیرید، بهجرات میتوان گفت اغلب هنرمندان مطرح، شهرستانیهایی هستند که به تهران مهاجرت کردهاند. حالا ما در کرمان زندگی میکنیم که به نظر من، محرومترین استان از نظر حمایتهای فرهنگی است... در حوزهی فیلم کوتاه که اوضاع بسیار ناگوار است؛ مخصوصاً که تنها محل تولید و حمایت از فیلم کوتاه که انجمن سینمای جوان است، به دلیل یکسری از مسایل انگار تبدیل شده به شعبهی کسب درآمد انجمن مرکزی؛ بهطوریکه گویا این انجمن تنها کارآییاش گرفتن هزینهی آموزشی است که از هنرجویان میگیرد و آن هم مستقیم به حساب دفتر تهران واریز میشود و گاهی حتی حقوق کارمندان و استادان را با تاخیرهای سهچهارماهه میپردازد؛ تقریباً هم هیچ حمایت قابل توجهی از هنرجویان برای تولید نمیشود. البته شنیدهام چندماهی است که با یکسری تغییر و تحولها، اوضاع کمی بهتر شده است.
در حوزهی سینمای مستند، وضع از این هم خرابتر است؛ چون نهتنها محلی برای حمایت از تولیدات مستند نیست، بلکه در کل به نظر میرسد مستندسازی کاملاً اشتباه برای مسئولان ترجمه شده؛ به نحوی که مثلاً به تولید گزارشهای تصویری از فعالیتهای عمرانی یا روند اجرایی مراسمها یا جشنوارهها هم مستندسازی میگویند و آن را بهعنوان بیلان کار اعلام میکنند. البته معمولاً ساخت همین نوع تولیدات را هم به افرادی بیگانه با محیط مستند میسپارند.
• مشکل اصلی را در چنین وضعیتی چه میدانید؟
به نظر من، مشکل اصلی سینمای ایران، دولتی بودن آن است. در صورت پذیرفتن این مشکل، عدم شناخت مدیران فرهنگی از مقولهی سینما هم مشکل دیگری است؛ یا در صورت وجود شناخت، به علت هزینهبر بودن سینما شاهد عدم تمایل به ورود در این عرصه هستیم. در آخر هم اگر مدیری پیدا شود، مثل معاون فعلی هنری و سینمایی ادارهکل فرهنگ و ارشاد استان آقای جوشایی که هم شناخت دارد و هم علاقهمند است، متاسفانه بودجهای برای هزینهکردن ندارد.
البته من برخلاف خیلی از فیلمسازان که معمولاً خود را فیلمساز انجمن سینمای جوان میدانند، شخصاً خود را فیلمساز حوزه هنری میدانم؛ چون در آغاز راه، تنها نهادی که از من حمایت کرد حوزه هنری بود. هرچند متاسفانه در ادامهی راه، به دلایلی ارتباط کاریام کمرنگ شد، اما به تازگی باز شاهد تغییراتی در روند تولید فیلم در این نهاد هنری هستیم که امیدهایی را برای حمایت از ساخت فیلم، زنده کرده است.
ولی در مجموع، هرکس وارد عرصهی هنر در ایران میشود باید خودش را برای سختیهای مختلف و جنگیدن در هفتخوان مشکلات آماده کرده باشد. من هم از این قاعده مستثنا نیستم و قرار نیست با تمامی این مشکلاتی که گفتم، کوتاه بیایم. مثل سابق حتی اگر حمایتی هم نباشد کار میکنم و از درآمد شخصی صرف ساخت فیلم خواهم کرد و در صورت عدم توفیق در کرمان، راه دیگری را در پیش خواهم گرفت. امروز در خبرها خواندم که آقای ایوبی معاون سینمایی وزیر ارشاد گفته قبول دارم حمایت از هنرمندان در سطح شعار باقی مانده است. شما ببینید؛ وقتی عالیترین مقام سینمایی کشور به این مهم اعتراف میکند، تکلیف هنرمندان شهرستانی معلوم است.
• چند وقت پیش، فیلم مستند شما با عنوان «مردی که فسیل شد» در سینما شهرتماشای کرمان رونمایی و اکران شد. اگر بپذیریم مخاطب ایرانی و البته کرمانی، به دیدن فیلم مستند در سینما عادت ندارد، اما به نظرم مخاطبی که برای دیدن فیلم شما به سینما آمد خیلی قابل توجه بود. حتی آقای طباطبایی مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم، که مهمان ویژهی آن مراسم بود، به این نکته اشاره کرد. فکر میکنید میتوان به این امیدوار بود که روزی سینمای مستند هم شانهبهشانهی سینمای داستانی، تولید و اکران و گیشه داشته باشد؟
ببینید؛ این اتفاق در تمامی دنیا متداول است. حتی بسیاری از مستندسازان ما فیلمهای خوب خود را توسط پخشکننده در کشورهای اروپایی و امریکا به اکران درمیآورند و درآمد خوبی هم نصیبشان میشود. حتی مدتی است که در تهران، در سینماهای مرتبط با «هنر و تجربه» و همچنین سینمای مرکز گسترش، تقریباً هفتگی چنین اتفاقی برای سینمای مستند میافتد؛ اما در کرمان اتفاق تازهای بود که از نظر حمایت تماشاگران هم، به نظرم بسیار اتفاق خوبی برای سینما بود.
در جواب سوالتان باید بگویم در صورت تداوم تولید مستند، آن هم در ژانر سینماییاش، قطعاً میتوان به چنان شرایطی امیدوار بود؛ مگر فراموش کرده ایم که مردم ایران در گذشتهای نهچندان دور، برای دیدن فیلم صف میکشیدند؟ اگر سینماها بهروز شوند و فیلم خوب هم تولید شود، قطعاً شاهد این موضوع خواهیم بود.
• همزمان با اکران فیلم شما، یک کارگاه آموزشی فیلم مستند هم با حضور استاد فرهاد ورهرام در کرمان برگزار شد. استاد ارزشمندی که خیلی میتوان از او آموخت. اما متاسفانه خیلی از سینماگران جوان کرمانی نیامدند. این نیامدنها در برخی از رشتههای هنری دیگر هم دیده میشود. علت آن به نظر شما چیست؟
اول عدم شناخت سینمای مستند که بالطبع عدم شناخت بزرگان شاغل در آن را هم شامل میشود؛ دوم عدم توجه همنسلان من به آموزش و یادگیری صحیح است که معضل اصلی تولیدات نیز ریشه در همینجا دارد. نبود آموزش کافی، به هدررفت سرمایهی سرمایهگذار و از آن مهمتر؛ به از دست رفتن اعتماد سرمایهگذار منجر میشود. من از مشکلات مدیریتی گفتم؛ اما اگر نخواهیم بیانصافی کنیم باید به همین مقولهی هدر دادن اعتماد مسئولان هم اشاره کرد که توسط خود ما سینماگران اتفاق افتاده است. شما ببینید؛ به هر حال در برههای از زمان به هر دلیلی بعضی از مسئولان فرهنگی برای تولیدات سینمایی وارد گود شدند، اما در آخر به دلایل زیادی از جمله همین مقولهی نبود آموزشهای کافی، هنرمندی که به او اعتماد شده بود نهتنها امید مدیر را ناامید کرد، بلکه راه دیگر همصنفان خود را هم برای استفاده از آن حمایتها بست. مهمترین دلیل چنان وضعیتی، همین نداشتن علم کافی بوده؛ فقط بهخاطر اینکه چند فیلم کوتاه در کارنامه داشته و صاحب صدای بلندی هم بوده، خود را سینماگر خوانده و ادامهی داستان!
واقعاً عدم شرکت در کلاسهای آموزشی، یکی از مشکلات ما هنرمندان است که انگار دچار خودبزرگبینی هم هستیم.
• حالا که حرف معضل و مشکل در میان است؛ به نظر میرسد مثل خیلی دیگر از رشتههای هنری، سینمای کرمان از نبود نقد درست و نبود منتقد طراز اول هم رنج میبرد. اینطور نیست؟
بله، همینطور است. گاهی مشکل از خودِ نقدهاست؛ به دلیل علمی نبودن نقدها یا کمسوادی منتقد و گاهی بغض و غرض منتقدان. البته میزان پایین تولیدات، خود باعث کمرنگ شدن جریان نقد و عدم پیشرفت منتقدان هم میشود. یکی دیگر از مشکلات، نبود نشریات یا سایتهایی است که به صورت حرفهای به مقولهی نقد نگاه کنند تا نقدها هم خواننده و بازخورد داشته باشد. و موضوع دیگر، عدم استقبال از نقد و نقدناپذیری اکثریت ما میتواند باشد.
• در طول این گفتوگو، به مشکلات مختلفی در حوزهی سینما اشاره شد. شما یکی از اعضای هیاتمدیرهی انجمن سینمای حرفهای کرمان هم هستید که قرار است انجمنی از خانهی هنرمندان کرمان باشد، و البته همچنان خبری از این خانه نیست. انجمن شما در چه وضعی است؟ در این مدت، کارکردی هم داشته است؟
انجمن سینمای حرفهای، تازهتاسیسترین انجمن هنری کرمان است که قرار است بهعنوان یکی از انجمنهای خانهی هنرمندان فعالیت کند. پس از انتخابات، اعضای هیات موسس برای ثبت و نوشتن اساسنامه جلسات فراوانی داشتند و در آخر هم، چند ماه پیش انجمن ثبت شد و با پیگیری رییس هیاتمدیره، دفتری از سوی ادارهکل ارشاد در طبقهی اول کانون هنر، به انجمن داده شد که در حال حاضر در حال عضوگیری است. اما همچنان انجمن سینمای حرفهای هم مانند دیگر انجمنها منتظر شکلگیری و مشخص شدن سرانجام خانهی هنرمندان است تا بتواند به فعالیت خود سروسامان بدهد و با سازوکار مشخصتری به فعالان عرصهی سینما خدمت کند. باید منتظر بود و دید سرانجام این خانه به کجا ختم خواهد شد.
• این روزها مشغول چه کاری هستید؟ فیلم تازهای را شروع کردهاید؟ یا ایدهای، سوژهای، طرحی...
در حال حاضر، برای چند طرح مستند تاریخی، مشغول رایزنی در جهت جذب سرمایهگذار هستم که امیدوارم این رایزنیها نتیجهبخش باشد و انشاءالله بهزودی وارد مرحلهی تولید شوم. البته تا امروز از این تلاشها نتیجهای حاصل نشده، اما از طرحها استقبال خوبی شده؛ هر سه طرح مربوط به تاریخ معاصر استان کرمان و مربوط به وقایع و اتفاقات تاثیرگذار در گذشتهی نهچندان دور ایران هستند و به نقش کرمان و کرمانیها در مسیرهای مهم ایران اشاره دارند. در زمینهی یکی از طرحها که به تصویب حوزه هنری استان کرمان رسیده، با همکاری رییس محترم این نهاد در حال رایزنی برای جذب سرمایهگذار هستیم.
• حرفی اگر مانده...
از شما تشکر میکنم که این فرصت را برای گفتوگو فراهم کردید. آرزو میکنم امسال با تجدید نظر مسئولان استان نسبت به بهبود سینما و با کمک سینماگران استان، بتوانیم با هم در راه معرفی هرچه بیشتر و بهتر استانمان و کمک به توسعهی فرهنگی کرمان، قدمهای خوبی برداریم.