خودروهای تکسرنشین در جستوجوی راهحل بهجای مقصر
فردین نمیرانیان (کارشناس ارشد جمعیتشناسی)- روزهای سرد پاییز و زمستان که از راه میرسد، صحبت در مورد آلودگی هوا بیشتر از دو فصل دیگر سال، نقل محافل و اخبار و شبکههای اینستاگرامی میشود. به دلیل سرمای هوا و باز بودن مدارس و دانشگاهها، هم خودروهای بیشتری در تردد هستند و هم شرایط برای وارونگی هوا فراهم است.
یکی از راهکارهایی که همواره در رابطه با کاهش آلودگی هوا مطرح میشود، عدم استفاده از خودروهای تکسرنشین و استفادۀ بیشتر از سرویسهای حملونقل عمومی و راهکارهای دیگر جایگزین نظیر دوچرخه است. راهکارهایی که هر ساله مطرح میشوند، اما از مرحلۀ تئوری چندان فراتر نمیروند و در شهر همان اتفاق سابق در جریان است. اما چرا این اتفاق رخ میدهد؟ بهطور قطع نمیتوان تقصیر را فقط به دوش مسئولان یا مردم انداخت. این اتفاق معلول عوامل متعددی است که در آن برخی مردم و برخی مسئولان نقش دارند. ابتدا اجازه دهید سراغ کوتاهیهای صورتگرفته از جانب مردم برویم:
خیلی از اوقات تصوری که از کشورهای جهان اول در ذهن مردم کشور ما نقش میبندد، با آنچه که واقعیت ماجراست تفاوت عمدهای دارد. اگرچه بهطور قطع شاخصهای مرتبط با رفاه، سرمایۀ انسانی و بسیاری از موارد دیگر در این کشورها از وضع حال حاضر کشور ما بهتر است، اما شرایط ماورایی هم بر آنجا حکمفرما نیست. مردم این کشورها برای حفظ محیط زیست، در تفکیک زباله و تولید کمتر آن، صرفهجویی در مصرف انرژی و منابعطبیعی و استفاده از حملونقل عمومی بسیار بیشتر میکوشند؛ اینچنین نیست که به خود هیچ زحمتی ندهند و هیچ انرژی خاصی را برای این کارها صرف نکنند، بلکه با دقت به مسئولیت شهروندی خود عمل میکنند و برخی از دولتها نسبت به انجام صحیح این مسئولیت شهروندی بسیار سختگیر رفتار میکنند. بنابراین تصور اینکه چون اتوبوس صندلی کافی برای نشستن ندارد یا استفاده از دوچرخه دشوار است و مسائلی مشابه، استدلال چندان قانعکنندهای برای استفاده از خودروی تکسرنشین نیست. میتوان با برنامهریزی مناسب برای مثال انجام همزمان تفریح و خرید یا انجام چند کار بهطور متوالی و یا همسفر شدن با دوستان و همسایگان، تا حدی از استفادۀ نابهجا از خودروی شخصی کم کرد. باید پذیرفت در طولانیمدت ارزشِ داشتن هوای پاک و مضرات هوای آلوده از راحتیِ سوار بر خودروی شخصی شدن بیشتر است و هر شهروند موظف است تا بیشترین حد ممکن از استفادۀ نابهجا از خودروی شخصی اجتناب کند.
در سوی دیگر ماجرا مسئولان قرار دارند؛ در حوزههای مختلف اعم از شهرداری تا محیطزیست و ... . شهر روزبهروز در حال گسترش است و فراهم کردن اتوبوس برای نقاط مختلف شهر سرعت کمتری نسبت به توسعۀ شهر دارد. چنانکه هر چقدر به مرکز شهر نزدیکتر باشید، دسترسی بیشتر و آسانتری به وسایل حملونقل عمومی دارید و هر چقدر از مرکز شهر فاصله بگیرید زمان انتظارتان برای رسیدن اتوبوس شرکتواحد بیشتر و بیشتر میشود. از طرفی توسعۀ مراکز خرید، تفریحی، مدارس و ... باید همگام با توسعۀ ساختمانسازیها صورت گیرد. وقتی این مکانها در محلههای مختلف بهطور منصفانهای در دسترس نباشد، بسیاری از افراد برای دسترسی به آنها نیازمند استفاده از خودروی شخصی میشوند. معضل دیگری که گاهاً استفاده از خودروی شخصی را به امری ضروری تبدیل میکند، مسئلۀ زمان است؛ در جامعۀ امروز زمان برای شهروندان نقشی حیاتی دارد. آنها باید بهموقع در محل کار یا تحصیل خود حاضر باشند و اغلب ترجیح میدهند مدت زمان کمتری را در مسیر سپری کنند تا به کارهای مهمتری برسند. باید به وسیلۀ برخی نرمافزارها یا روشهای دیگری شهروندان را از زمان دقیق حرکت وسایل نقلیه آگاه کرد تا زمان کمتری را در ایستگاه و در هوای سرد یا گرم از دست بدهند. از طرف دیگر، باید سرعت معقولی برای وسایل نقلیۀ عمومی در نظر گرفت تا زمان طی کردن مسیر تفاوت فاحشی با خودروهای شخصی نداشته باشد. در کنار تمامی اینها باید توجه داشت، هزینۀ حملونقل عمومی بهطور عمده باید از طریق افرادی که از خودروی شخصی استفاده میکنند تأمین شود. در اغلب شهرهای ایران متأسفانه با رفتاری پوپولیستی مواجه هستیم و شورای شهر و شهرداری از تأمین هزینههای حملونقل عمومی از طریق افرادی که از خودروی شخصی استفاده میکنند، امتناع میورزند. این هزینههایی که در حال حاضر از استفادهکنندگان وسایل حملونقل عمومی گرفته میشود، برای بهبود شرایط حملونقل عمومی اصلاً کافی نیست و فقط کفاف هزینههای جاری آنها را میدهد؛ در حالیکه اگر دافعههای لازم برای استفاده از خودروی شخصی و جاذبهها و امکانات لازم برای استفاده از دوچرخه، حملونقل عمومی و سایر روشها ایجاد شود، مردم بهتدریج به حملونقل عمومی روی میآورند.
متأسفانه جدا از اقداماتی که مسئولان باید برای بهبود حملونقل عمومی و رفاه شهروندان انجام دهند، مشکل دیگری نیز هست که روی آوردن مردم به حملونقل عمومی را دشوار میکند و آن اعتماد است. اعتماد بزرگترین و مهمترین سرمایۀ اجتماعی هر جامعهای محسوب میشود. مسئولان بهواسطۀ نهادهای اجتماعی میتوانند تعامل بهتری با مردم داشته باشند؛ برای مثال در ابتدای انقلاب، شهید رجایی در مصاحبهای بیان کرد: «دولت به دلیل جنگ و تحریم قادر به تأمین بودجه نیست و نیاز به افزایش قیمت بنزین دارد.» در آن زمان بدون هیچ مشکلی قیمت بنزین به میزانی حتی بالاتر از نرخ جهانی رسید و مردم آن را پذیرفتند. چراکه به صداقت گفتار و عملکرد مسئولان اعتماد داشتند. متأسفانه این سرمایۀ اجتماعی تقریباً بهطور کامل نابود شده و تعامل و همراهی مردم با نهادهای رسمی به امری دشوار تبدیل شده است؛ چراکه مردم به گفتههای مسئولان اعتماد ندارند و بر مبنای نفع شخصی تصمیم میگیرند.
به نظر میرسد پیش از هر چیز نهادهای مرتبط با شهر و محیطزیست باید به نوبۀ خود اعتماد از دسترفته را بار دیگر جلب کنند و در قدمهای بعدی اقدام به آموزش فرهنگی شهروندان و بهبود سیستم حملونقل عمومی کنند؛ چراکه بدون تحقق رکن اول، اقدامات بعدی بهرغم هزینههای زیاد، بینتیجه خواهد ماند.