جمعه 31 فروردین 1403
  • جامعه
  • شماره خبر: 9607977
  • 16 مرداد 1398
  • 10:10
  • امتیاز:5/4
  • امتیاز شما
ما ساکنان جدید کرمان!

ما ساکنان جدید کرمان!

هنوز هم شهر را از نگاه کودکی‌هایم می‌بینم. از دریچه‌ی بازار، میدان ارگ، میدان گنجعلیخان. پَرِ چادر مادرم را می‌گرفتم که گم نشوم و تمام فکر و ذهنم درگیر اتفاقات بازار بود.

بازار سرشار از موسیقی‌های مخصوص خودش بود. صدای مس‌کوبی‌ها مرا غرق در شادی می‌کرد. این صدا، موسیقی منحصر به‌فرد و یکتای بازار کرمان بود. موسیقی‌ای فاقد هرگونه ریتم و هارمونی بین نوازنده‌هایش، ولی بسیار غنی و پر از تاریخ و فرهنگ. صدای ساعت بازار .
بازار سرشار از تصویرهای منحصر به‌فرد خودش بود.
دیگ‌ها و کماجدان‌های مسی روی هم‌چیده شده در کنار ستون‌های بازار میدان گنجعلیخان، اُستاهای مسگر که دم در مغازه روبه‌روی سندون‌ها نشسته با  چکشی در دست، پنبه‌زن‌های نشسته در گوشه‌ای، اسپند دود کردن‌ها و هزاران تصویر دیگر.
بازار سرشار بو و عطرهای مخصوص خودش بود. 
بازار عطارها و یا چهارسوق اول که دور تا دورش پر از عطاری بود که تا شعاع ۲۰۰ متری بوی زیره و دارچینش همه‌جا می‌پیچید.
چه‌قدر شهر و بازار و محله‌های شهر سرشار از تصویر و موسیقی‌های منحصربه‌فرد خودشان بودند.
من در این فرصت کوتاه صرفا بازار را می‌گویم.
بازار سرشار از تصویر بود. سرشاز از موسیقی بود. سرشار از بو و عطر بود. این‌ها شناسنامه و هویت کرمان و بازار بود که پدران ما خلق کرده بودند. 
هیچ مغازه‌ای اول صبح باز نمی‌‌شد مگر این‌که تمامی پروسه بازگشایی را طی می‌کرد‌‌. پروسه‌ای شامل بسم‌الله گفتن هنگام بالا کشیدن کرکره مغازه و از خدا طلب رزق حلال کردن، آب و جارو کردن جلوی مغازه، اسپند دود کردن و ...
همه کار پدران ما در بازار و در جاهای دیگر پر بود از جزئیات و آداب و رسوم.
زییایی‌های قدیم کرمان و محله‌هایش و بازارش به شرف حضور پدران ما بود که دلشان سرشار بود از زیبایی و لطافت.
و اکنون که کرمان و محله‌هایش و بازارش آن صفای قدیم را ندارد به دلیل ساکنان جدیدش است که ماییم. 
مایی که موسیقی‌مان، موسیقی بنان و شجریان و تاج نیست پس توقع نداشته باشیم که موسیقی بازارمان صدای چکش‌های مسگرها و قلم‌زن‌ها باشد.

 

سلمان جهرمی

15.6612