نگاهی به فیلم نبات به بهانه نمایش آن در سینما آسیا
نبات با طعم تلویزیون
«نبات»، بدون داشتن نقطه اوج در داستان با بیرمقی و کشش لازم، روایتش را برای تماشاگرتعریف میکند قصه ای که بارها شنیده ایم. بن مایه اصلی داستان «نبات»، نه تنها هیچ جذابیت دراماتیکی ندارد، بلکه یکی از دستمایههای موردعلاقه تلویزیون و موضوع اصلی بسیاری از سریالهای چند سال اخیر بوده است. «نبات» هم ازجهت روایت و هم از حیث پرداخت، به شدت متاثر از ساختار تلویزیونی است و ویژگی وشمایل اثری سینمایی را ندارد و شاید مهمترین عامل بازدارنده «نبات»، از تبدیلشدن به یک اثر جدی سینمایی، نگاه زنانه اغراقشدهای است که در تمام اثر جاری است.
نگاه زنانهای که از رویکرد زنانه نمیآید، بلکه ازسانتی مانتالیسم و احساسات گرایی محض میآید و «نبات» را در حد کتابهای زرد عاشقانه نگه میدارد.جدای از این «نبات»،دارای منطق دراماتیک نیست و همین نکته کلیت اثر را تحتالشعاع قرار میدهدبه طوری که تماشاگر با اثری غیرقابلباور و غیر جدی مواجه می شود. کارگردان بی آن که شخصیتها و کنشهایشان را برای بیننده توجیه کند، از بیننده میخواهدو به او تلقین می کند که این عشق را باور کند و احتمالاً حتی با آن اشک بریزد، حالآنکه نتیجه نهایی بیشترشبیه طنز است، البته یک کمدی ناخواسته، تا یک تراژدی عاشقانه.
اما شاید یکی دیگر از ضعف های فیلم این است که کارگردان آنچنان مشغول بیان و پرداخت به روزمرگی زندگی میشود که از پرداخت روایت کلیاثر بازمیماند و قداستان فیلم بیهیچ نقطه عطف خاص یا فرازوفرودی پیش میرود و به ندرت برای مخاطب جذابیتی ایجاد میکند که موجب شود داستان و سرنوشت شخصیتها از سوی تماشاگر دنبال شود.
فیلم مملو از پلان های کوتاه بی دلیل و غیر تاثیرگذاری است که حتی حذف بیشترشان ضربهای به قصه نمیزند، در کمال بیسلیقگی و بدون هیچ خط ربطی در کنار هم قرار میگیرند.همه این موارد باعث می شود داستان فیلم سطحی و یکبعدی شده و جایی برای ورود مخاطب به قصه باقی نماند..و مخاطب در میان برشهای زمانی زندگی شخصیتهای اصلی سرگردان رها شود و هیچ منطقی در قصه و پیوند نماها و سکانسها نیابد.
به طور مثال قسمت زیادی از فیلم، به ملاقات و قرارهای بین شخصیت ها اختصاص دارد تا در مورد مشکلشان صحبت کنند، اما تماشاگرهدف کاراکترها را از این همه ملاقات درنمییابد. به جهت همینعدم منطق روایی و بیپاسخ ماندن پرسشها در ذهن مخاطب است که شخصیت های سعید و سایه، که قرار است دو شخصیت اصلی قصه عاشقانه «نبات» باشند،مبهم و گنگ باقی میماند و از برقراری ارتباط با تماشاگرعاجز میمانند.«نبات»همچنین واقعگرایی لازم برای بیان داستان را ندارد قصه فیلم به گونه ای روایت می شود که انگار همهچیز روی یک ابر خیالی اتفاق میافتد.در کل چنین حس می شود که فیلمساز با تکیه بر پتانسیل و قابلیت بازی شهاب حسینی بار اصلی پیشبرد فیلم خود را تنها بر دوش او نهاده و از سایر فاکتور های لازم در ساختار و بیان قصه باز مانده است و این در حالی است که فیلم با وجود حضور بازیگر سوپراستار خود هم باز نجات پیدا نمیکند، چون نه این شخصیت به اندازه کافی پرداخت شده و نه حسینی تلاش خاصی برای قابل باور ساختن این کاراکتر به خرج میدهد.
ساختار تلویزیونی و چندقسمتی و داستان نخ نما و کلیشهای فیلم هم دلیلی مهمی است که «نبات»،یک اثرشکستخورده باشد و حضور شهاب حسینی هم بعد از مدتها بر پرده سینما، در این فیلم نمی تواند کمکی به آن کند.آنچه در نهایت می توان گفت این است که «نبات»، بیشتر در حد یک ایده خام و مبهمی است که دارای پرداختی آماتور و احساساتی است و نمی توان از آن به عنوان اثر سینمای جدی نام برد. همچنین فیلم دارای مولفه های یک فیلم صرفا سرگرم کننده هم نیست و متاسفانه آنچه بر پرده سینما میبینیم، خستهکننده و غیر جذاب است.
اما در این میان، تنها، آهنگسازی ناصر چشم آذر است که میدرخشد، گرچه به نظر میرسد روی اثر شلخته و بی ساختاری چون «نبات» به هدر رفته است.متاسفانه عدم وجود سازو کار مناسب در خصوص نحوه انتخاب آثار سینمایی جهت اکران موجب شده است که در سال های اخیر شاهد نمایش آثاری سطحی و ضعیف و به عبارتی غیر سینمایی بر پرده سینماهای کشور باشیم. این فیلم در سینما آسیا کرمان در یک سانس در حال اکران است.
رضا کرمانی