هنر را به ویترین شهر بیاورید
همین چند روز پیش بود که زیر گذر آزادی افتتاح شد و اگر در شهر بودید میدیدید که مردم چه هیاهوی برای دیدن این پروژهی شهری داشتند و چهرهی جدید آزادی برایشان چقدر تازگی داشت و همین اتفاق چقدر آنها را از یکنواختی روزمره رها کرد. یا فلان تغیر حتی کوچک در ظاهر و ساختار خیابانی که مسیر هر روزه آنهاست چقدر حالشان را تغیر میدهد.
میخواهم بگویم شهر برای مردم مثل ویترینی است که خوب و بدش را میبینند و در نگاه و دید آنها تاثیر میگذارد؛ بارها برای هر کدام از ما پیش آمده که دوستی به ما گفته فلان تابلو یا فلان ساختمان را در خیابان دیدهای؟ این یعنی شهر میتواند آینهای برای دیدن باشد و زیبایی را در آن ببینیم. حالا که به روزهای آخر سال نزدیک میشویم همهی ما تغیراتی را علاوه بر خانه در شهرهم میبینیم.
در شمارههای قبلی، نوشتم که هنوز بعد از سالها، حضور گالریهای مختلف، خیلی از کرمانیها نمیدانند در شهر گالری هم وجود دارد، این واقعیتی تلخ است که تعجب هم ندارد.
تصور کنید الان که به فکر زیبایی شهر هستیم، اگر در تابلوها و بیلبوردهای شهری گالریها را با آثار هنریشان ببینیم. چقدر میتواند نگاه زیبایی شناسانه مردم را ارتقا دهد، تصور کنید اگر مردم در این بیلبورد اثر فلان استاد نقاشی یا عکاسی یا ... را ببینند، شاید و قطعا دوست دارند در خانهشان هم اثر هنری داشته باشند. نگاه انسان دنبال زیبایی است و انسان ذاتا زیبایی را دوست دارد ولی هر چه را بیشتر ببیند آن را زیبا و خوب میداند و سطح سلیقه بصریاش در همان حد میماند؛ اثر هنری خوب سلیقه آنها را بالا میبرد. حالا که 6 گالری فعال در شهر با تعداد زیادی هنرمند وجود دارد بیاییم آثار هنرمندان را از طریق گالریها از پستوی خانه و کارگاهشان بیرون بیاوریم و آنها را زیبا در ویترین شهر بچینیم و تصویر اثر فلان هنرمند در بیلبورد یا دیوار شهری بیایید؛ باور کنید اگر اینها به مرور زیاد شود و برای مردم جا بیفتد و هر روز نگاهشان به آنها بیفتد خیلی اتفاقات خوبی رخ میدهد، نگاهها اگر تربیت شود و هنری شود دیگرفلان شهروند زبالهش را در شهر نمیریزد، رانندگیاش منظم میشود و هزاران اتفاق دیگر که همه و همه از زیبایی و هنر میآید میافتد؛ میدانم که شهرداری برای نوروز تدارکات گستردهای دیده که حتما هنر را در آنها مثل هر ساله دیده شده؛ با این وجود اما میخواهم به طور خاص بگویم گالریهای شهر را نادیده نگیرید؛ گالریها میتواند در دراز مدت چهرهی شهر را عوض کنند. کارخوبی که شهردای تهران چند سال قبل انجام داده بود نصب آثار هنری بر بیلبوردها بود که اتفاقی مثبت بود. از زیرگذر آزادی گفتم که مثال بارز این روزهای کرمان است مردم دوست دارند چیزهای جدید ببینند. بیاییم از این خصلت آنها استفاده کنیم و خوراک هنری به آنها بدهیم؛ تصور کنید در و دیوار شهر پر از تابلوهای هنری باشد، فکر میکنید چنین شهری دیگر آشفتگی و بینظمی دارد؟ مردم این شهر دیگر عصبی نیستند، اینها اگر اتفاق بیفتد بر اقتصاد هنر هم تاثیر مستقیم دارد، وقتی گالریداری رونق بگیرد. چرخه مردم، هنرمند و گالری کامل میشود و تولید و فروش اثر هنری بیشتر میشود و این در نهایت اقتصاد هنر را تکان میدهد؛ این بازی دو یا چند سر سودی است که خیرش به همه میرسد و شاید بازار کم رونق تجسمی را از این وضعیت در بیاورد و من با فراغ خاطر اینجا از نمایشگاههای گالری بنویسم امیدوارم آن روز زودتر برسد.
رحیم بنی اسد آزاد