علیرضا فدایی کرمانی - حاتم شجاعی فارغالتحصیل دوره فیلمسازی انجمن سینمای جوان در سال 1373 و دانشآموخته دوره تصویر برداری در دانشکده صداو سیما است که بیش از 25 سال است به عنوان تصویر بردار مشغول به فعالیت میباشد و در اکثر پروژههای مهم فیلم و سریال و برنامههای تلویزیونی کرمان و شبکههای سراسری تلویزیون به دور از حواشی و هیاهو به عنوان تصویربردار حضور داشته است. شجاعی در حال حاضر بازنشسته صدا وسیما است ولی همچنان فعال است و وسواس و توجه ویژه او در کار زبانزد است. به مناسبت تقدیر از دو دهه فعالیت او در عرصه تصویربرداری در جشن خانه سینما با او گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید:
میخواهم بدانم داستان علاقمندی شما به عالم سینما و برداری از کجا شروع شد؟
حدود شش سالم بود که در منزلمان تلویزیون بزرگ بلر داشتیم و تماشای تلویزیون مثل امروز امری عادی نبود چون در آن سال ها همه به خصوص در باغین تلویزیون نداشتند. یک شب که اهل منزل در حال تماشا بودند من برای اولین بار با دقت به تماشای فیلمی که از تلویزیون پخش میشد پرداختم فیلمی که سال ها بعد دانستم که نامش آهنگ برنادت بود. تماشای این فیلم در من شور و اشتیاقی ایجاد کرد به طوری که از ان پس تماشای تلویزیون و به خصوص فیلم سینمایی جزو علایقم شد تا قبل از ان بازی با دوستان و مسایلی از این دست تنها سرگرمی من بود. یاد دارم که اولین فیلم ایرانی که دیدم و آن سال از تلویزیون ملی پخش شد فیلم ( قلندر) ساخته زنده یاد علی حاتمی بود. علاقه من به تماشای فیلم روز به روز بیشتر میشد. رفتن به سینما به جهت فاصله محل سکونتمان تا کرمان و سن کم چندان برایم مقدور نبود اما همان دوران یکی از دوستان همسن من آخر هفتهها برای تماشای فیلم با خانواده به کرمان میآمد و وقتی که برمیگشت بچهها را دور خودش جمع میکرد و داستان فیلم و اتفاقات آن را برایمان تعریف میکرد و این یکی از دلخوشیهای آن سالهای من بود به طوری که وقتی به خانه بر میگشتم براساس داستانی که دوستم برایمان تعریف کرده بود به قولی به بازسازی داستان فیلم میپرداختم. مثلا صورتم را با ذغال گریم میکردم و با پارچهها و ملافه لباس خاصی برای خودم طراحی میکردم و در ذهنم خودم را به جای قهرمان داستان میپنداشتم و...
تا اینکه بعد از انقلاب کلاس چهارم بودم که براساس تمرینی در کتاب درسیمان گروهی تشکیل دادم و چند نمایش را تمرین و اجرا کردیم تا اینکه سال ۱۳۶۰ بود که به همراه خانواده برای اولین بار به سینما رفتم. فیلم ( نورمن در فضا) بود که کمدی بود و به خوبی به یاد دارم در حین تماشای فیلم بیشتر با تعجب به پشت سرم و شعاعهای نور که روی پرده میافتاد نگاه میکردم و به قولی جادوی سینما مرا محسور کرده بود.سال ۶۲ بود که مجله فیلم تازه شروع به انتشار کرده بود یک روز برادر بزرگترم که اهل کتاب و روزنامه بود یک نسخه از مجله فیلم را که از دوستش گرفته بود به خانه آورد و من چنان با دیدن مجله خوشحال شدم که به سرعت و بی وقفه شروع به خواندن آن کردم و انگار بعد سال ها چیزی را یافته بودم که پاسخ سوالاتم در آن بود و عطشم به فیلم و سینما را رفع میکرد. خواندن همان نسخه باعث شد که سالها به طور مرتب خواننده مجله فیلم شوم و بخش عمدهای از اطلاعاتم را از آن کسب کنم اما شاید آنچه باعث شد که نگاهم به سینما جدی شود و به قولی سینما تنها برایم دیگر سرگرمی محسوب نشود تماشای فیلم ( دونده) ساخته امیر نادری در سالن سینما شهرتماشا در سال 63 بود آن سال این فیلم سر وصدای زیادی به پا کرده و در جشنوارههای مختلفی جوایزی را کسب و درخشیده بود. یادم هست تماشای این فیلم چنان بر روی من تاثیر گذاشت که بعد از اینکه از سالن سینما خارج شدم تصمیم خودم را گرفتم و مصمم شدم که باید به گونهای وارد حرفه فیلمسازی و سینما شوم. تا بعد از خدمت سربازی خواندن مرتب مجله فیلم و کتابهای در مورد سینما از کارهای همیشگی من بود. مجله فیلم بخشی در مورد انجمنهای سینمای جوان داشت که باعث آشنایی من با انجمن سینمای جوان کرمان شد پس از اتمام دوره سربازی در سال ۷۳ وارد انجمن شدم و دوره یکساله فیلمسازی را سپری کردم و اولین فیلمم به نام ( جستجو) را به مناسبت صد سالگی سینما در ۱۰۰ ثانیه ساختم و پس از آن فیلمی ۱۲ دقیقه ای به نام ( رویای صارق)را کارگردانی کردم. آن روزها علاقه من بیشتر به بازیگری و کارگردانی بود و تصوری از انجام کار تصویربرداری به طور کاملا تخصصی نداشتم.
چی شد که به سمت تصویر برداری رفتید ودر تمام این سالها به عنوان تصویربردار فعالیت کردید؟
همانطور که گفتم از سالها قبل تصمیم خود را گرفته بودم که به گونهای فیلمسازی را به عنوان کارم انتخاب کنم. سال ۷۴ بود که صدا وسیمای مرکز کرمان اقدام به جذب نیرو کرد و از آنجای که صدا و سینما تنها سازمانی بود که من میتواستم در آن به خواسته خود برسم درخواست کار کردم اما ان سال در آگهی جذب نیرو تنها تصویربردار مورد نیاز بود گرچه علاقه من به کارگردانی و بازیگری بود اما با خودم فکر کردم وارد صدا و سیما که بشوم در کنار کار به علایقم هم خواهم پرداخت. بههرحال در آزمون ورودی نفر اول شدم و به عنوان تصویر بردار مشعول بهکار. البته باید یاداور شوم که آشنایی من با تصویر بردا ی به انجمن و دوره عکاسی برمیگردد که اولین جرقه علاقمندی من به دنیای تصویربرداری به حساب می آید. بعد از اولین تجربه کاری خود در صدا وسیما از من خواسته شد که برنامهای به نام سبز زرد و قرمز را به عنوان کارگردان و تصویربردار تهیه کنم و در حقیقت در سال ۷۵ من با دوربین اس وی اچ اس رسما به عنوان تصویر بردار شروع بهکار کردم. به تدریج با پی بردن به جایگاه و اهمیت کار تصویربردار در هر پروژه تولید فیلم به تصویربرداری رفته رفته گرایش پیدا کردم بهطوری که قاب تصویر دوربین مرا جذب خود کرد.اوایل تا چند سال به جهت نبود منبع و کلاسهای آموزشی و از این قبیل، مشکلات کار زیاد بود و در واقع با آزمون و خطا و تجربه کردن به تدریج شیوه تصویربرداری صحیح، علمی بر مبنای اصول زیباشناسی را آموختم به قول معروف من و بسیاری در آن دوره نسلی بودیم خود آموخته که هرچه آموختیم در حین کار و براساس مطالعه کتاب و همان منابع محدود آن زمان بود از این رو نگاه من به تصویربرداری به عنوان هنر بوده و هست و معتقدم صرف دانستن کار کردن دوربین دلیل بر تصویر بردار شدن نیست چون بین اپراتور دوربین بودن و هنرمند تصویر بردار تفاوت بسیاری است.
آغاز به کار شما به عنوان تصویر بردار مصادف بود با ورود سیستم ویدئویی از خاطرات و مشکلات آن دوران برایمان بگویید؟
قبل از پاسخ به سوال شما لازم میدانم به نکتهای اشاره کنم. من و هم دورهایهایم در اوایل دهه هفتاد نسل خود آموختهای بودیم که همه آموختههایمان بر اساس مطالعه شخصی و آزمون و خطا بود به خصوص که ما در کرمان به جهت بعد مسافت از تهران از داشتن استاد راهنما و تجهیزات لازم محروم بودیم. بنابراین باید به صورت تجربی و به قول معروف در حین کار کردن میآموختیم و منابع ما مجلات و کتابهای در دسترس و تماشای فیلم بود. از همان سالها تا الان به طور جدی پیگیرآثار سینمای ایران و جهان هستم و تماشای فیلم برایم حکم کلاس درس را دارد وباور کنید از تماشای فیلم بسیار آموختهام به خصوص در مورد قاببندی و نورپردازی. اما درپاسخ به سوال شما باید بگویم همانطور که اشاره کردید در سالهای اول دهه هفتاد سیستم ویدئویی جایگزین سیستم نگاتیو و یوماتیک شد و شروع به کارمن با ورود دوربینهای «ام 1000 ،ام 300، ام9000 و اس وی اچ اس» بود. دوربینهای با حداقل گزینه و اپشن و امکانات به گونهای که به طور مثال برای نورپردازی یک صحنه و نرمال در آمدن تصویر بایستی ساعتها وقت صرف میکردیم ولی نتیجه کار اکثرا مطلوب بود چون ما به عنوان تصویربردار به کارمان نگاه هنری داشتیم اما در سالهای اخیر با ورود سیستم دیجیتال و پیشرفت فزاینده عملکرد دوربینها کار نسبت به دوران ما بسیار سهل و آسان شده از طرفی سیستم مونتاژ هم پیشرفت زیادی داشته به طوری که در حال حاضر در اتاق مونتاژ میتوان به کمک برنامههای جدید و ... تاثیر فراوانی روی فیلم از جهت نور، کنتراست، رنگ و .. گذاشت و مثلا دیگر بحث کلوین دارد به فراموشی سپرده میشود. به طوری که مانند گذشته برخی تصویر برداران یا بهتر بگویم اپراتورهای دوربین تصویر خود را با کمترین وسواس و حساسیت ضبط میکنند و در نهایت در اتاق مونتاز نما و تصاویر تصحیح میشود.در حال حاضر کافی است که کسی بدون داشتن تجربه و گذراندن دوره و کلاس آموزشی و... تنها با خرید یک دوربین کاتالوگ آن را در اینترنت جستجو و با یادگرفتن کار با دوربینش به عنوان تصویربردار شروع به کار کند چون این دوربین و در نهایت اتاق مونتاژ است که کار را انجام می دهد نه او.
به نظر شما مهمترین آسیب و آفت در حیطه کاری شما چیست؟
همانطور که در پاسخ به سوال قبل اشاره شد با پیشرفت در امکانات تصویر برداری و ورود دوربینهای دارای امکانات و اپشنهای فراوان و همچنین وجود نرم افزارهای مونتاژ که روز به روز بر کمیت و کیفیت آنها افزوده میشود عملا، این روزها بسیاری از فیلمها در اتاق مونتاژ ساخته میشوند و اکثر تصویربردارها بیشتر نقش یک اپراتور را ایفا میکنند و در حقیقت این ابزار است که حرف اول را میزند. از همین رو دیگر کمتر شاهد خلاقیت و توجه به مبانی زیبا شناسانه تصویر هستیم و این در حالی است که رابطه بین کارگردان و تصویر بردار یک رابطه ارگانیک است و کارگردان باید نگاه و خواسته و ذهنیت خود را از طریق تصویری که تصویربردار پروژه میگیرد انتقال دهد و همانطور که گفتم هنوز در دنیا با وجود تمام این امکانات و پیشرفتها در پروژههای مهم این تصویربردار است که بعد از کارگردان نقشی مهم وحیاتی دارد و به باور دوربینهای دیجیتال و امکانات جدید گرچه فیلمسازی را برای همگان میسر کرد اما از طرفی همین سهل و آسان شدن کار موجب شده که دیگر نگاه هنری و خلاقیت و...به تصویر برداری مانند گذشته نباشد گرچه این آفت به نظرمن در کشورما و به خصوص شهرستانها است چون درآثارسینمایی دنیا همچنان شاهد هنرمندی و خلاقیت فیلمبرداران و تصویربرداران هستیم که تاثیر به سزایی در آثارسینمایی میگذارند و ازهمین رو جایزه فیلمبرداری و.. همچنان در فستیوالهای معتبر جهان از جایگاه خاصی برخورداراست.
به عنوان تصویربرداری که بیش از دو دهه در اکثر پروژههای ساخت فیلم و سریال و برنامه استان کرمان حضور داشتهاید به نظر شما مشکلات در حوزه فیلمسازی کرمان چیست؟
متاسفانه در بسیاری از پروژههای ساخت فیلم و سریال و.. در کرمان کارگردان به قول معروف تکلیف و وظایف خود را نمیداند و تنها نام کارگردان را یدک میکشد. به طور مثال تا لحظهای کار کلید میخورد هنوز دستورکار و دکوپاژی وجود ندارد در نتیجه همانطور که گفتم تعاملی بین تصویربردار و کارگردان شکل نمیگیرد و تصویر بردار ناچار است برای جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه خود دست بهکار شود در حالی که باید قبل از ساخت و شروع به کار هر پروژه کارگردان با تصویربردار خود جلساتی را داشته باشد و ذهنیت و خواستههای خود را طبق دکوپاژ و فیلمنامه به تصویربردار منتقل کند تا که وی بتواند تنها بر روی وظیفه خود متمرکز باشدو نهایتا تصویر نرمال و زیبایی را ثبت نماید. از طرفی در پروژههای فیلم کرمان شفافیت مالی وجود ندارد و دستمزدها و معیار آن مشخص نیست که جا دارد که خانه سینمای کرمان به عنوان تنها صنف رسمی اهالی سینمای کرمان جدولی را مشخص و طراحی کند که طبق آن درجه بندی و براساس آن دستمزدها مشخص باشد. همچنین مدتی است که در اکثر کارها نگاه تجاری حاکم است و مثلا وقتی برای بهتر شدن کار تجهیزات یا هزینهای از تهیه کننده درخواست میشود با مخالفت او مواجه میشود زیرا همه به دنبال این هستند که کار با حداقل هزینه تولید شود ودر نتیجه نفع بیشتری عایدشان شود.
آیا آثار فیلم برداران مطرح ایرانی و خارجی را دنبال می کنید وشیوه کارشان بر روی شما تاثیر داشته است؟
همانطور که گفتم از همان سال های شروع به کارم یکی کارهای همیشگی ام که هنوز هم آن را ادامه می دهم دیدن و تماشای فیلم است و همواره دقت و تمرکزم در حین تماشای فیلم بر روی کار فیلمبردار یا تصویر بردار است. از بین فیلمبرداران سینمای ایران همیشه شیفته جنس تصاویر مرحوم فرج حیدری بودم به خصوص شیوه کار نورپردازی ایشان را میپسندم همچنین آثار تورج اصلانی را بسیار دوست دارم به خصوص قاببندی و کادرهای زیبا و تاثیر گذار این فیلمبردار را بسیار دوست دارم به طور مثال کار ایشان در فیلم (فصل کرگدن ) بسیار درخشان است. اما از بین فیلمبرداران خارجی کارهای یانوش کامینسکی فیلم بردار برخی آثار اسپیلبرگ وامانوئل لوبسکی فیلمبردار فیلمهایی مانند از گور برخاسته و جاذبه که به خاطر آن اسکار دریافت کرد بیشترین تاثیر را برمن داشته است؛ امیدوارم در آینده بستری فراهم شود که بتوانم آموختهها و تجربیاتم را به تصویر بکشم که متاسفانه تاکنون به دلیل ساخته نشدن آثار قابل توجه و استاندارد این امکان میسر نشده است.
توصیه شما به نسل جوان تصویربردار و علاقمندان این رشته چیست؟
همانطور که اشاره کردم اپراتور دوربین بودن کار سادهای است. توصیه من این است که علاقمندان تصویربرداری تنها بر امکانت دوربین تکیه نکنند و سعی نمایند که به دانش و اطلاعات خود بیافزایند و به کارشان نگاه هنری داشته باشند و توجه داشته باشند که این خلاقیت و کار برمبنای زیبا شناسی است که اثری را ماندگار میکند. امانوئل لوبسکی می گوید: فیلمبرداران ذرات بنیادین سینما محسوب میشوند. بههرحال زمان می گذرد و آنچه میماند تلاش و خلاقیت افراد است و تصاویر زیبا و ماندگار است که درذهن تاریخ ثبت میشود.