افرادی که فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد میکنند کارآفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکت يا موسسهاي تازه انجام میدهند و سعي ميکنند فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید و خدمت متمايز به وجود بياورند. اينگونه بايد بگوييم که کارآفرینان منابع را مدیریت میکنند تا چیز تازهای بسازند اعم از شغل تازه، کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه و آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز میکند سرعت توسعهی فعالیت اقتصادی آنان است و آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند.
طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کردهاند و کارشناسان پیشبینی میکنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد خواهند شد که حاصل فعالیتهای اقتصادي زنان، اعضای گروههای کوچک و رده پایین است به طوري که سهم شغلهای ایجاد شده به وسیلهي زنان کارآفرین از ۲۴% طي سالهاي گذشته به 5۰% در دوره اخير افزايش داشته است اما اينکه يک کارآفرين چطور و چگونه راه خود را پيدا ميکند؛ بر اساس هدف، انگيزه و علاقهي شخصي متفاوت است و در اين ميان آنچه اهميت دارد نو بودن و ارائهی نوآوري قبل از ديگران است. به همين بهانه به سراغ يکي از کارآفرينان رفتيم که با ايجاد يک مرکز بازي و خلاقيت با ايدههاي نو قدمي تازه برداشته است.
• لطفاً خود را معرفي کنيد و بفرماييد که چه تخصصي داريد و از کي کار خود را شروع کرديد؟
شيما صفابخش هستم. 33 ساله؛ فوقلیسانس مترجمي زبان و از سال 82 در حوزهي کودک فعاليت ميکنم. قبلاً در تهران در يک مرکز پيشدبستاني و در کرمان در يک موسسهي آموزشي کارکردم و فعالیتم را در زمينهي خلاقيت کودکان از تابستان 95 شروع کردم.
• با توجه به اینکه رشتهي زبان انگليسي خوانديد چرا و کي به حوزهي کودک علاقهمند شديد؟
حوزهي کودک براي من جذابيت خاصي دارد. من از همان ابتدا به کار با کودک علاقهمند بودم و ايدههاي زيادي در حوزهي کودک داشتم، از آنجايي که خودم دختر کوچکي دارم در حوزهي خلاقيت کودک تحقيق ميکردم که چهکارهایی ميتوانم براي افزايش خلاقيت کودک انجام دهم.
• چه چيزي باعث شد که مرکز خلاقيت و بازي کودک را راهاندازي کنيد؟
همانطور که گفتم ايدههايي داشتم؛ اما هزينهبر بود و در آن مرکزي که کار ميکردم نميشد پياده کرد، بنابراين به دنبال جايي بودم تا بتوانم ايدههاي خود را پياده کنم، به همين منظور به خانهي کارآفرينان کرمان پيشنهاد دادم و آنها هم از پيشنهاد من استقبال کردند اينگونه شد که خيلي اتفاقي بدون سرمايهي آنچناني، مشغول به کار شدم و دنبال مجوز رفتم و مرکز را راهاندازي کردم.
• خانهي کارآفرينان چه حمايتي از شما کرد؟
خانهي کارآفرينان در تجهيز کردن مرکز به ما خيلي کمک کرد مثلاً براي خريد تجهيزات اداري با قيمت مناسب جاهايي را معرفي و در حوزهي تبليغات ما را راهنمايي کرد و با پيدا کردن يک واسطه باعث شدند هزينهي تبليغات کمتر شود، در شروع کار هم از مشاوران مرکز راهنمايي ميگرفتيم.
• براي بالا بردن سطح اطلاعاتتان دربارهي کودکان چه کرديد؟
در این رابطه دورههاي کار با کودک و خلاقيت با کودک را که اغلب آنها مربوط به بهزيستي بود را گذراندم و از زماني که تصميم گرفتم براي خودم کار کنم و مستقل شوم شروع به مطالعه و تحقيق در زمينهي بازيهاي حرکتي کودکان کردم و در زمينهي خلاقيت نیز دورههایی را گذراندم و تحقیقاتی را در مورد بچههاي پرخاشگر داشتم درنتيجهي اين تحقيقات متوجه شدم شنبازي ميتواند در درمان اينگونه بچهها مؤثر باشد.
• شنبازی را در مرکز خود پياده کرديد؟ نتيجهاي هم داشت؟
بله زماني که ما شنبازي را راه انداختيم کسي در کرمان اتاق شن نداشت. بعضي از مراکز استخر کوچکي از شن در حياط داشتند که در هواي سرد نميشد استفاده کرد و علاوه بر آنهم بهداشتي نبود. چند وقت پيش موردي داشتيم و دو کودک دوقلو که پرخاشگر و بیشفعال بودند با شن درماني پرخاشگري آنها کنترل شد.
• بهجز اتاق شن، در چه زمينهاي فعاليت ميکنيد؟
در زمينهي بازي درماني و کارگاههاي والد و کودک فعاليت جدي داريم. امروزه خانوادهها به دليل مشغلهي کاري وقت بازي با بچهها را ندارند و بيشتر بچهها از لحاظ وسايل بازي پر و اشباع هستند ولي از لحاظ اينکه کسي با آنها بازي کند خلاء عاطفي دارند. ما سعي کرديم با برگزاري کارگاههاي والد و کودک بهخصوص کارگاه پدر و کودک اين مشکل را برطرف کنيم، ما اينجا شرايطي فراهم ميکنيم که والدين با کودک ساعاتي تنها باشند و بازي کنند. در اين يک ساعت پدر و مادر حتي حق استفاده از تلفن همراه را ندارد و بايد تمام حواسش به بچه باشد و دستورالعملهاي مربي را انجام دهد.
• شما گفتيد در زمينهي خلاقيت کودک کار ميکنيد چه بازيهايي در اين زمينه ارائه ميدهيد؟ و براي افزايش خلاقيت کودکان چه بازیهایی را پيشنهاد ميکنيد؟
يکي از کارهاي ارائهشده در اين مرکز کثیف کاری مانند گل بازی، رنگ بازي، ماست بازي، آرد بازی است که امکان انجام دادنش در خانهها بسيار محدود است، درحالیکه اين کارها روي خلاقيت کودک تأثیر خوبي دارد. تجربه نشان داده بچههايي که خيلي منظم و مقيد تربيت ميشوند و هميشه منتظر دستور هستند؛ به لحاظ روانشناسي خلاقيت آنها کور است چراکه اينها هميشه منتظرند که چه کسي چه درخواستي از آنها دارد تا انجام دهند و مانند يک ربات بار ميآيند درحالیکه همين بچهها اگر فضايي براي کثیف کاری داشته باشند ذهن باز و آزادي خواهند داشت.
يکي ديگر از بازيها، کارگاه گرافيک ارگانيک است در این کارگاه بچهها ميوه و سبزیها را از وسط نصف ميکنند و علاوه بر اینکه متوجه شکل قرينهاي و منظم داخل آنها ميشوند؛ با همان سبزیها روي کاغذ طرح خانه، ماشين و منظره ايجاد ميکنند.
• آيا براي انجام دادن بازيهاي خلاق ابزار و وسايل خاصي را به کار ميگيريد؟
نه نياز به ابزار خاصي نداريم و شما حتماً نبايد تاب، سرسره يا وسايل عمومي بازي داشته باشيد. ما با چند صندلي، توپ، سبد و طناببازی شرايط بازي را فراهم ميکنيم و مربي بايد فکر کند که چطور توپ گرفتن و توپ پرت کردن را با بچهها تمرين کند.
• به نظر شما بازيهاي خلاق چه تأثیری در افزايش ضريب هوشي بچهها دارد؟
بچههايي که بازيهاي خلاق انجام ميدهند در دبستان اختلالات يادگيري ندارند مثلا در ديکته ممکن است بچهها سرکش يا نقطه کم بگذارند که با انجام اين بازيهاي خلاق ديگر اينگونه نخواهند بود.
• به نظر شما چه ارتباطي بين موفقيت در دروس دبستان و بازیهای خلاق وجود دارد؟
هیچکس فکر نميکند اينها به هم مرتبط باشند درحالیکه افزايش دقت و تمرکز از طريق بازي است مثلاً يکي از بازيها، تونل کش است که بچهها بايد خودشان را کوچک کنند تا از فضاي مابین کشها رد شوند اين امکان باعث ميشود هوش فضايي بچهها بالا برود و بچههايي که هوش فضايي بالايي دارند در رياضي موفقتر هستند.
در بازي خلاق ديگري مسيرهاي ايستگاهي متفاوتي را تعبيه کرديم و بچهها بايد با گذر از ايستگاههاي متفاوت، فضاهاي متفاوتي را تجربه کنند مثلاً رد شدن از بلوک، حلقه و تونل که بچهها مجبورند بهصورت خميده، سینهخیز، ايستاده. يا نشسته از جايي عبور کنند، اينها باعث پيشگيري از اختلافات يادگيري در دورهي دبستان ميشود و ما اين شرايط را با بازي کردن مهيا ميکنيم.
• با توجه به برنامههایی که توضيح داديد بيشترين تمرکز شما بر روی چه گروه سني است؟
بيشترين تمرکز ما روي بچههاي 2 سال و نيم تا 6 سال است اما براي گروه سني 10 سال هم بازی داريم و برنامههایی را بهصورت موردي در کارگاهها اعلام ميکنيم.
• ايدههاي مربوط به بازيهاي خلاق را چگونه پيدا ميکرديد؟
چون در دانشگاه زبان انگليسي خواندم خيلي از جستجوهاي من با زبان انگليسي بود؛ و وقتي مقالهها را ميخواندم ايدههاي خوبي به ذهنم ميرسيد.
• مجوز راهاندازي مرکز را از کجا گرفتيد و آیا مراکز ديگري هم هستند که کار مشابه شما داشته باشند؟
از اتحادیه صنف بازيهاي غير رايانهاي مجوز گرفتم. مراکز ديگري هم هستند ولي آنها شبيه ميني پارک هستند. مثل ما بازيهاي خلاق انجام نميدهند. ما اسم اين مرکز را خانه خلاقيت گذاشتيم و قصد داشتيم بازيهاي بچهها را هدفمند کنيم. در اين مرکز وسايل بازي در وهلهي دوم اهميت قرار دارد.
• در ابتدای امر چه کسي و يا چه کساني از شما حمايت کردند؟
سال اول که امکانات مالي نداشتيم از خانوادهها براي تجهيز کردن موسسه و نقاشيهاي ديواري کمک گرفتم و خانوادهها هم استقبال کردند.
• نظر خانوادهی خودتان در این زمينه چيست؟
آنها موافق بودند براي اينکه به تواناييهاي من ايمان داشتند و من را تشويق کردند که جداگانه کارکنم و به من قول دادند که حمايت کنند.
• مشوق اصلي شما در راهاندازي اين مرکز چه کسي بود؟
مشوقام همسرم بود که در همهي زمينهها بهخصوص تأمین منابع مالي به من کمک کرد و همواره مرا تشويق ميکرد که براي خودم کارکنم. بايد بگويم اولين وظيفهي هر خانمي، خانهداري و همسرداري است اما اگر قرار باشد با اين مشغلهي زياد بيرون از منزل کار کني و مسئولیت مديريت يک مرکز را داشته باشي مسلماً يکسري کاستيهايي در کار خانهداري به وجود ميآيد اما همسرم اين کاستيها را پر کرد و با من همه جوره همکاري کرد.
• سرمايهي شما در راهاندازی اين مرکز در ابتداي امر چقدر بود؟
40 ميليون تومان بود ولي اين ميزان پول هم نقد نبود. مجبور شدم در ابتداي کار، خانه را به رهن بدهم و در خانهي مادرم زندگي کنم حتي ماشين خود را بفروشم.
• آيا از کار خود راضي هستيد و به اين فکر افتادهايد که کار خود را توسعه دهيد؟
من راضي هستم. آدم وقتي کاري را باعلاقه شروع ميکند دوست دارد آن را توسعه دهد. من همچنان براي موسسه هزينه ميکنم و کارم را توسعه ميدهم بهطور مثال براي شهر مشاغل که يک طرح توسعهاي بود هزينه کردم و مطمئن هستم از کارم جواب ميگيرم.
• اگر مرکزي مشابه شما به وجود بيايد، چگونه ميخواهيد رقابت کنيد؟
بهطور حتم اين اتفاق ميافتد، بهخصوص در شهر کرمان وقتي کاري جديد ايجاد ميشود چند تا مشابه آن نيز به وجود ميآيد و متأسفانه حالت کپيبرداري دارد و حاضر نيستند ايده را بگيرند و بهصورت خلاق آن را پياده کنند، براي همين بهطور مداوم به دنبال بهروز کردن ايدههاي خود هستم.
• آيا براي شما پيش آمده که کسي بگويد ميخواهد چنين مرکزي را راهاندازي کند؟ آيا او را راهنمايي کردهايد؟
الآن مرکزي در شهرستان بافت وجود دارد که ميخواهد مشابه ما کار کند. آن خانم وقتي به من مراجعه کرد گفت که ميخواستم مهدکودک بزنم اما با ديدن کارهاي شما نظرم عوضشده و ميخواهم شعبهاي از کار شما را دريافت و در شهر بافت پياده کنم، من هم او را راهنمايي کردم و پلنهاي آموزشي را در اختيار او قراردادم و قول دادم که او را حمايت کنم.
• آيا به فکر ايجاد شعبههاي ديگر هستيد؟
بله الآن از مرکز شهر دور هستيم اما اگر شرايطي فراهم شود که شعبهاي در مرکز شهر و زیر نظر خودمان داشته باشم از اين روند استقبال ميکنيم.
• قبل از اينکه کار خود را شروع کنيد، طرح و نقشهي از پيش تعیینشده داشتيد؟
روي کاغذ به شکل نوشتاري چيزي نداشتم اما مشاوره گرفتم و کارشناسان مرکز کارآفريني کارم را هدفمند کردند و يک چارچوب منطقي به ايدههاي من دادند.
• در این مدت کاري شيرينترين و تلخترين خاطرهاي که داشتيد چه بود؟
خاطرات شيرين خيلي اتفاق افتاده است، بيشتر آن در زمينهي بهبود ارتباط والد و کودک بوده است، وقتي خانوادهاي ميآيد و ميگويد که فرزند ما پرخاشگر و لجباز بوده اما الآن خيلي خوب شده است براي من شيرين است.
• چه توقعي از مسئولان داريد؟
میخواهم که حمايت کنند، اگر يک مرکز کودک در يک خيابان ایجادشده اجازه ندهند که مرکز کودک ديگر ديوار به ديوار آن بزنند، هرچند میگویند به دليل اشتغالزايي حريمها را برداشتهاند اما به نظرم اين کاراشتباه است. به دليل اينکه کسي مانند من بهسختی و با دستخالی مرکز را راهاندازي کرده است، حالا اگر فرد سرمايهداري بيايد و ديوار به ديوار مرکز من کار مشابه من ايجاد کند، دچار مشکل ميشوم و اگر نتوانم بيمه و حقوق کارکنان خود را پرداخت کنم شکست ميخورم، پس ببینید اين ديگر اشتغالزایی نيست، اين بيکار کردن و از رونق انداختن کسبوکار يک کارآفرين است.
• شما چه پيشنهادي در رابطه با اين مشکلدارید؟
پيشنهاد من اين است که حريم را براي کارهايي که مرتبط و مشابه هستند در نظر بگيرند بهطور مثال در يک بلوار يا خيابان يک مرکز کودک فعاليت داشته باشد نه چند تا. به اين خاطر که حداقل بتوانيم از پس هزينههاي جاري مرکز و حقوق کارکنان بربياييم.
• آيا مطمئن بوديد که از کار خود جواب ميگيريد؟
چون من با نوآوري کارم را شروع کردم مطمئن بودم جواب ميگيريم و فکر ميکنم به همين دليل استقبال خوبي از طرف خانوادهها وجود داشته است و مردم که از طريق شبکههاي اجتماعي با کارهاي ما آشنا شده بودند از اينکه چنين مرکزي در کرمان وجود دارد؛ تعجب ميکردند و اطلاعات بيشتري ميخواستند
• آيا از کار خود راضي هستيد؟ در این رابطه چه مشکلي داشتيد؟
بسيار کار سختي است و مشکلات زيادي دارم چراکه وقتي آدم وارد کاري ميشود که مسئوليت دارد غير از تمرکز روي ايدهها و نوآوريها بايد روي مسائل حاشيهاي مسائل مادي و رقبا تمرکز کند.
• بهزيستي چه کمکي کرده است؟
بهزيستي تاکنون از ما حمايت نکرده است چراکه با اتحاديه موافق نبود. آنها اعتقاد دارند تنها مرکزي که ميتواند کار کودک را انجام دهد مهدکودکها هستند ولي الآن نظر ديگري دارند و با ديد بازتري به اين موضوع نگاه ميکنند اما ما همچنان منتظر همکاري و حمایت آنها هستيم. با اين وجود من در تمام دورههايي که بهزيستي براي مربيان برگزار ميکند شرکت کرده و خواهم کرد.
• براي کساني که ميخواهند کارآفرين باشند چه توصيهاي داريد؟
من توصيه ميکنم ديد مثبتي در اين زمينه داشته باشند و زود نااميد نشوند به هر حال هر کاري از بيرون آسان است اما زماني که وارد کار ميشوند مشکلات زيادي به وجود ميآيد و اين مستلزم آن است که با ديد خوب و مثبت به کار خود نگاه کنند و ارزش معنوي کار را در نظر بگيرند. بهتر است سعي کنند براي مشکلات خود به دنبال مشاوره باشند.
• چيزي که در آخر بايد بگوييد چيست؟
بايد بگويم که فشار آموزشي در حال حاضر بر روي بچهها خيلي زياد است. ما بايد آموزشها را در قالب بازي به بچهها ياد بدهيم چون دوران کودکي تکرار نميشود. شعار مرکز ما هم همين است کودکان از بازي ميآموزند و بازي کودک را بايد جدي گرفت ما فکر ميکنيم بچههايي که آموزش بيشتري ميبينند موفقتترند در حالي که بچههايي که بيشتر بازي ميکنند موفقتر هستند. خانوادهها بچههاي خود را به کلاسهاي مختلف ميبرند فقط به اين خاطر که ديگر اقوام و دوستان هم همين کار را ميکنند و کاري به اين ندارند که آيا بچهها از کلاسها لذت میبرند يا خير. اگر شرايطي فراهم کنيم که بچهها بازي کند در بازي کردن خيلي چيزها را ياد ميگيرند، حتي مهارتهاي زندگي را فرامیگیرند و بچهها در آينده موفقتر خواهند بود. بچههايي که فشار آموزشي روي آنها زياد است مانند فنري هستند که فشرده و يک دفعه پرتاب ميشوند منظورم اين است که ممکن است از آن هدفي که والدين براي آنها در نظر گرفتهاند دور شوند و حتي ترک تحصيل کنند، پيامبر اکرم ميفرمايند: بگذاريد تا 7 سالگي کودک پادشاهي کند و گفتهي ايشان در واقع يک نکتهي تربيتي دارد و منظور اين است که بايد اجازه دهيم بچه آزاد باشد، بازي کند و خودش کشف کند.
• متشکرم از اينکه با خوانندگان کرمانشهر همراه شديد و برایتان آرزوی موفقيت روزافزون داريم.
مهدیه جعفری