هنر، جوانی، انگیزه؛ این سه واژه یادآور هنرمندان جوان بسیاریست که در دیارمان کرمان، زندگی میکنند. هنرمندانی که گامهای خود را در این خاک زرخیز برداشتهاند و بسیاری از آنها با موفقیتهایشان باعث سربلندی کرمان و کرمانیان هستند.
جوانانی که با نگاه هنرمندشان، زیباییها و نازیباییها را با ظرافت به تصویر میکشند؛ گاهی با قلم و قلممو، گاهی با نسخ و نستعلیق، گاهی با بته و جقه، گاهی با پته و فرش، گاهی با لنز دوربین و قاب و صدا و حرکت؛ گاهی با داستان و گاهی با مستند.
در میان این هنرها، دنیای مستندسازی، شاید ناآشناترین باشد.
برخی میگویند مستندسازی دنیایی گسترده دارد، آنقدر که اگر از دو مستندساز بپرسید که فیلم مستند چیست احتمالا جواب واحدی نخواهید شنید و بحث مفصلی راه خواهد افتاد اما یک نظر کلی وجود دارد که میگوید: مستند کاوشی است در روح آدمها و شرایط واقعی.
برخی از اهالی هنر هفتم میگویند: فیلم مستند را میتوان به عنوان یک تکنیک فیلمسازی، یک سنت سینمایی و شیوهای از تقابل با مخاطب که همیشه در حال تحول است و هیچ مرزبندی ندارد تعریف کرد.
از جمله عواملی که سبک مستند را از دیگر سبکهای فیلمسازی جدا میکند می توان به نقطه نظر هنری، نوع بیان پیام، مطالب اخلاقی و ایدئولوژیک اشاره کرد.
فیلمهای مستند گاهی با هدف تغییر در جهان شناسی مخاطب، تغییر دیدگاه و حتی تغییر سبک زندگی در مخاطبان ساخته میشود
در یک کلام برای فیلمسازی مستند باید حقایق را آنگونه که هست به تصویر کشید.
محمدصادق اسماعیلی هم از جمله هنرمندانی است که تلاش میکند حقایق را همانطور که هست به تصویر بکشد.
محمد صادق اسماعیلی کیست؟
29سال دارم. از اهالی شهداد هستم. یعنی در گرمترین نقطهی کره زمین متولد شدم. در مقطع کارشناسی سینما خواندم و بعد از آن از دانشگاه صدا و سیما کارشناسی ارشد تهیهکنندگی تلویزیون را گرفتم.
چرا برای فیلمسازی، مستند را انتخاب کردید؟
سینمای مستند یکی از بیواسطهترین نوع ارتباط با مخاطب است. ما در سینمای مستند با واقعیت مواجه میشویم. دنیایی که هیچ تخیلی اجازهی ورود به آن را ندارد.
موضوع پایاننامه دانشگاهم مستندسازی تک نفره بود، فکر میکنم فقط در سینمای مستند میشود به صورت انفرادی و مستقل، دغدغههایت را به تصویر بکشی و این یعنی فیلمسازی ارزان و آسان.
نکتهی دیگر در سینمای مستند این است که، سینمای مستند باید از دردهایی بگوید که من مخاطب شاید کمتر در موردش شنیدهام و یا دیدهام و همهی اینها به جذابیتهای این سینما میافزاید.
در حقیقت، ذات سینمای مستند نقد است، به یقین من هم که مستند ساز هستم وقتی با امری واقعی مواجهه میشوم سعی میکنم به صورت خلاقانه روایت خودم از آن واقعیت را به تصویر بکشم.
چند سال است که فیلم مستند میسازید و چند فیلم تاکنون ساختهاید؟
بنده بیش از ده سال است که فیلم میسازم و تاکنون بیش از ۴۰ فیلم ( داستانی و مستند) برای تلویزیون و نهادهای مختلف تولید کردهام. بیشتر کارهایی که تا به حال انجام دادهام در حوزهی آسیبهای اجتماعی است؛ مثل فیلم مستند "عشق، اعتیاد، ایستگاه بعدی" که با موضوع خودکشی در شهر کرمان تولید کردهام.
فیلم مستند "پا تا پاروز" که با موضوع اعتیاد و تبعات آن برای خانوادهها ساخته شده است.
فیلم مستند "یلدای سیاه" با موضوع زلزله و بیتوجهی مسئولان در رسیدگی به زلزلهزدگان؛ فیلم مستند "گلی گوران" با موضوع مادر شهیدی که به خاطر دیدن مزار پسرش مشکلات جدی و زیادی را متحمل میشود.
فیلم مستند "سایهات را قاب میگیرم" با موضوع کودکان پرورشگاه.
فیلم مستند " بهزاد بدون مجوز" با موضوع کارتون خوابی در کرمان.
فیلم مستند "زنان ابدی " با موضوع زنانی که شوهرانشان به خاطر حمل مواد مخدر محکوم به حبس ابد شدهاند.
فیلم مستند " مافیها " دربارهی ترورهای دهه شصت در کرمان و شخصیت مرتضی فهیم کرمانی.
فیلم مستند "تور لیدر" با موضوع پسر نوجوانی که دغدغه و آرزوی تورلیدر شدن دارد و برای کسب این موفقیت تلاش میکند.
سه فیلم هم با نامهای "ساده رنگ" "هبوط رنگ " و " سپید رنگ" با موضوع وضعیت مناطق جنوبی کرمان و نابسامانیهایی که در آنجا وجود دارد تولید کردهام.
فیلمهای داستانی "دوما"، "سکوت یک نگاه" و "آگهی " را هم با موضوعات مختلف اجتماعی ساختهام.
کدام یک از کارهایتان را بیشتر دوست دارید؟
از آنجایی که کارهای ما به لحاظ فرآیند تولید به شدت فرآیند سخت و پیچیدهای دارند و برای یک یک آنها تلاش و دوندگی خستگی ناپذیر میکنیم، همهی آنها را دوست دارم.
سوژههایتان را چطور پیدا میکنید؟
معمولا این ما نیستیم که به دنبال پیدا کردن سوژههامان میگردیم، خیلی وقتها سوژهها هستند که مار را صدا میزنند.
بر این باورم که هر کسی دغدغهی هر کاری را داشته باشد، خداوند آن فرد را در مسیر نیل به دغدغهاش قرار میدهد. بنده واقعا دغدغهی سینما را دارم و بیشتر وقتم درگیر کارهایی است که مربوط به سینماست. من هم سعی میکنم نگاهم رو به اطرافام تغییر بدم، دوروبر ما پر است از موضوعات و کاراکترهایی که به شدت ارزش فیلم شدن را دارند، حالا تو اینجا فقط باید انتخاب کنی.
درست است که بگوییم در کارهای شما، چهرهی تلخ زندگی بیشتر به تصویر کشیده می شود؟
چهرهی تلخ زندگی به تصویر کشیده نمیشود، بلکه واقعیتی از زندگی به نمایش درمیآید. ذات سینمای مستند نقد است و ما به واسطهی نقد است که میتوانیم پویایی را در جامعه رواج بدهیم، از آنجایی که نقد همیشه تلخ است، خیلی از مسئولان احساس میکنند ما داریم این تلخی رارواج میدهیم در صورتی که ما سعی در ضبط و انعکاس بخشی از واقعیت موجود داریم.
بارها خبر موفقیت فیلمهای شما در جشنوارههای مختلف را شنیدهایم، آیا در فیلمسازی هدفتان جشنواره پسند بودن است؟
به اعتقاد من جشنواره یک ویترین است، ویترینی برای بهتر دیده شدن آثارمان، ما هیچ وقت نمیتوانیم جشنوارهها را نفی کنیم،در جشنواره است که تو به عنوان مولف اثر نقد میشوی و در رقابت است که تو مجبور میشوی بهتر فیلم بسازی و این مساله باعث پویایی میشود.
من فکر میکنم آنهایی که جشنواره را نقد میکنند و به اصلاح میگویند فلانی فیلمهایش فقط به درد جشنوارهها میخورد، خودشان توانایی ساختن فیلم خوب را ندارند و به این وسیله سعی در تخریب ماهیت جشنواره دارند.
در روزهای قبل خبر موفقیت فیلم "زنان ابدی" شما را شنیدیم؛ از داستان این فیلم برایمان بگویید؟
زنان ابدی روایتکنندهی زندگی هفت زن است که شوهرانشان به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده و به زندان ابد محکوم شده اند. این زنان 20 سال، زندگی خود و فرزندانشان را با سختی و مرارت اداره کردهاند و حالا بعد از 20 سال تصمیم میگیرند با گرفتن وکیل، پروندهی همسرانشان را دوباره پیگیری کنند.
جرقهی زنان ابدی چطور در ذهن شما زده شد؟
در حال فیلمبرداری مستند دیگری در یکی از روستاهای کرمان بودم که شنیدم در روستای مجاور خانوادههایی با این شرایط زندگی میکنند. وقتی داستان زندگیشان را شنیدم ترغیب شدم تا مستند آن را بسازم.
برای ساخت آن هم، نزدیک به یک سال در این منطقه رفت و آمد کردم تا بتوانم بیشتر به این خانواده ها نزدیک شوم؛ وقتی این اعتماد جلب شد، فیلمبرداری را آغاز کردم.
شما آیندهی مستند سازی را در کرمان چطور پیشبینی میکنید؟
به دلیل عدم حمایت نهادهای متولی، من آیندهی این هنر را خوب نمیبینم.
ما برای ساخته شدن یک فیلم خیلی وقتها تمام داشتههایمان را هزینه میکنیم، اما تهیهکنندهی حرفهای در این شهر نداریم که بتواند ما را زیر چتر حمایتی خودش قرار بدهد، ما متکدی فرهنگی شدیم و برای اینکه بتوانیم اندک مبلغی را برای سرمایه گذاری جذب کنیم مجبوریم تکدیگری کنیم.
هیچ نهاد دولتی با ما حرفهای برخورد نمیکند. با اینکه این شهر فیلمسازهای حرفهای داره اما تهیه کننده و یا سرمایه گذار حرفهای ندارد.
برای رفع این مشکلات چه پیشنهادی دارید؟
متولیان فرهنگ و هنر کرمان باید هنرمندان را باور کنند و بیشتر تلاش کنند.
آرزو میکنیم مستند زندگی شما هر روز زیباتر از روز قبل باشد
نجمه کامیابی