فهیمه رضا قلی - از سال 1369 چهاردهم اسفندماه در تقویم ما به نام روز نیکوکاری ثبت شده است. نزدیکی این روز با نوروز باستانی و حال و هوای عید انتخاب درستی بوده است چراکه در این روزها میخواهیم که همه حال دلشان خوب باشد و از آمدن نوروز خوشحال باشند. اما نیکوکاری به کمکهای موقتی ما به نیازمندان و به روزهای خاص خلاصه نمیشود؛ بعضیها کارهایی میکنند که نهفقط در تاریخ که برای همیشه در دل و ذهن مردمانی که از مهر و بخشش آنها بهره میبرند، باقی خواهد ماند.
در کرمانِ ما از این دست مردمان نیک و نیککردار کم نبودهاند. کسانی مثل حاج محمد کرمانی، تاجر موفق و مشهور قالی که بیمارستان ارجمند را در کرمان تأسیس کرد؛ خداداد مهرابی که بیمارستانی را در خیابان ناصریهِی کرمان ساخت که به نام خودش مزین شد و سالهای سال به مردم کرمان خدمات داده است؛ حاج ابوالقاسم هرندی که خدمات متعددی از جمله ساخت کارخانهی برق در کرمان، کتابخانه و کارخانهی ریسندگی برای کرمان داشته است؛ حاج علیاکبر صنعتی که پرورشگاهی را برای کودکان بیسرپرست شهر کرمان ساخت و علیرضا افضلیپور و همسرش فاخره صبا که با ساخت دانشگاه کرمان برای همیشه در هر واژهای از علم که در این دانشگاه فراگرفته میشود، سهمی دارند. این نوشتار یادنامهای است از زندگی و خدمات گرانقدری که این بزرگان به دیار ما داشتهاند.
حاج محمد ارجمند کرمانی
حاج محمد ارجمند کرمانی بازرگان معروف قالی در سال ۱۲۷۱ شمسی در محلهی خواجهخضر شهر کرمان به دنیا آمد. حاج محمد ارجمند که در سالهای جوانی به شغل نقاشی قالی مشغول بود، به فکر تغییر شغل خود افتاد و حرفهی تهیه و فروش فرش را انتخاب کرد. فرشهای او نهفقط در ایران، بلکه در کشورهای دیگر نیز معروف شد به نحوی که در آمریکا او را سلطان قالی نامیدند. امروزه در اکثر اماکن متبرکه و کاخهای پادشاهی و موزههای مطرح جهان از جمله آستان قدس رضوی، آستانهِی حضرت معصومه(س)، کاخهای ایران، کاخ بکینگهام انگلستان و کاخ سفید واشنگتن، قالیهای بافت کارگاههای ارجمند به چشم میخورد. بهجز معرفی شایستهی قالی کرمان در سطح بینالمللی، خدمت ارزشمند دیگر ارجمند برای کرمان ساخت بیمارستان ارجمند است که از مهمترین بیمارستانهای کرمان در تاریخ پزشکی این دیار است. ارجمند ابتدا قصد داشت در این محل یک زایشگاه تأسیس کند اما در خلال ساخت زایشگاه ارجمند و در حدود سال ۱۳۳۱ خورشیدی با بروز نهضت ملی در ایران در دوران نخستوزیری دکتر مصدق، بیمارستان مرسلین، یکی از دو بیمارستان آن زمان موجود در کرمان، تعطیل شد و مرحوم ارجمند جهت رفاه همشهریانش به این فکر افتاد که زایشگاه را تبدیل به بیمارستان کند. مرحوم حاج محمد ارجمند کرمانی در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۷ در یکی از بیمارستانهای نیویورک از دنیا رفت؛ آرامگاه مرحوم ارجمند در محلی واقع در قسمت جنوبغربی بیمارستان ارجمند قرار دارد.
خداداد رستم مهرابی
خداداد رستم مهرابی، افسر پلیس جنوب بود و پس از انحلال پلیس جنوب، افسران انگلیسی که متوجه لیاقت و کارآزمودگی مهرابی شده بودند او را تشویق کردند که همچنان در استخدام دولت بریتانیا بماند و به لندن مهاجرت کند. به این ترتیب مهرابی به انگلستان رفت و برای همیشه مقیم آن دیار شد؛ اما با وجود این هیچگاه سرزمین آبا و اجدادی خود یعنی کرمان و مردم این شهر را از یاد نبرد و در حالیکه مقیم لندن بود فعالیت خیریهی خود را در کرمان آغاز کرد و تصمیم گرفت تمام اموال و اندوختههای خود را صرف ساختن درمانگاه و پذیرشگاهی در کرمان کند. خداداد مهرابی مبلغ زیادی را صرف ساخت یک پذیرشگاه در خیابان ناصریهی کرمان و چهار خانه در خیابان ایرانشهر کرد و سپس اعلام کرد که آماده است تا مبلغ ده میلیون ریال صرف ساخت یک بیمارستان در شهر کرمان کند. این بیمارستان در سال ۱۳۴۴ وقف شد و چند سال بعد در سال ۱۳۴۹ زیر نظر کمیتهی خداداد مهرابی و بهطور خصوصی شروع به فعالیت کرد و تبدیل به یکی از فعالترین بیمارستانهای شهر کرمان شد.
حاج شیخ ابوالقاسم هرندی
حاج شیخ ابوالقاسم هرندی، سال 1273 خورشیدی در یزد متولد شد و سال 1291 خورشیدی از یزد به كرمان مهاجرت كرد و خاندان هرندی با سكونت آن مرحوم در كرمان پا گرفت. او علاقهی خاصی به تجارت داشت و در شهر كرمان به این كار مشغول شد. هرندی در مدتی كوتاه نمایندهی انحصاری فروش اجناس ساخت اتحاد جماهیر شوروی در جنوبشرقی شد. اگر ابوالقاسم هرندی را بنیانگذار صنعت جدید در جنوبشرقی ایران بخوانیم، سخنی به گزاف نگفتهایم؛ چون تا وقتی برق به منطقهی جنوبشرقی ایران نیامد، صنعتی هم پا نگرفت؛ صنایع نوین نیاز به برق داشت و ابوالقاسم هرندی، با ساخت كارخانهی برق هرندی در شهر كرمان، بنیانگذار صنایع در جنوبشرقی ایران شد. مرحوم هرندی نهفقط در كار صنعت پیشقدم بود بلكه در امور زراعت و تجارت و امور خیریه نیز بسیار فعال بود. او در كرمان و جیرفت به كار كشاورزی مشغول بود و در رفسنجان از پایهگذاران كشت پسته بر پایهی اصول باغداری به شمار میرفت. از كارهای نیك مرحوم هرندی میتوان به ساخت بنای شیرخوارگاه كرمان برای نگهداری اطفال و نوزادان بیسرپرست، خرید دو خانهی مسكونی واقع در حاشیهی مسجد جامع كرمان و ایجاد بنای كتابخانهی هرندی در زمین خانههای یادشده و وقف آن به آستان قدس رضوی با اهدای كتابهای ارزشمند شخصی، خرید و اهدای زمین برای بنای مدارس مختلف و درمانگاه اشاره کرد. او همچنین در تأسیس کارخانهی ریسندگی و بافندگی و کارخانهی سیمان کرمان نقش مهمی ایفا کرد. مرحوم هرندی سرانجام باغ وسیع شخصی خود را با ساختمان خانهی مسكونی خویش واقع در خیابان فردوسی برای ایجاد موزه به سازمان میراث فرهنگی واگذار كرد. هرچند كارخانهی برق كرمان با ملی شدن صنعت برق به دولت واگذار شد و كارخانهی ریسندگی خورشید كرمان هم پس از سی و چند سال تعطیل شد، اما خوشبختانه بنای تاریخی هر دو موجود است؛ سالن كارخانهی خورشید به كتابخانه ملی تبدیل شده و ساختمان آن چون نگینی ارزشمند میدرخشد و امید است بنای كارخانه برق هم بهعنوان موزهی برق یا موزهی صنایع كرمان مورد استفاده قرار گیرد.
حاج علیاکبر صنعتی
«آن مرد خیراندیش که روزی از سفر مکه برمیگشته، همراه چند نفر از دوستان خود به دیدن سید جمالالدین اسدآبادی میرود. سید از او سوال میکند: مگر شما اهل سیاست هستید که پیش ما آمدهاید؟ میگوید: نه، میخواهم در خدمت شما عبادت کنم. سید در جواب میگوید: عبادت بهجز خدمت خلق نیست، به کرمان برگرد و اطفال بیسرپرست را از گوشه و کنار جمع کن و برایشان سرپناهی فراهم کن و به آنها تعلیم بده! چون تمام بدبختیهای ما از جهل و نادانی است.» به این ترتیب او بعد از بازگشت به کرمان، با دست خالی و با یاری چند نفر از افراد نیکوکار، شروع به ساختن پرورشگاه میکند. یک قطعه زمین ده هزار متری در کرمان بود که قصد داشتند در آن زندان بسازند؛ او به مسئولان شهر میگوید، این زمین را به من بدهید، در عوض من هم قول میدهم کاری کنم که اصلاً نیازی به زندان نباشد. این مرد بزرگ، حاج علیاکبر صنعتی بود که به همت او پرورشگاهی در کرمان ساخته شد. او در کنار پرورشگاه یک کارگاه پارچهبافی هم درست کرد تا بچهها نصف روز درس بخوانند و نصف روز کار کنند. به این ترتیب در کرمان جای امنی ساخته شد تا در آینده، سید علیاکبر صنعتی، هنرمند برجستهی مجسمهساز و بسیاری دیگر از کودکان فقیر آن روزگار را در پناه خود بگیرد.
علیرضا افضلیپور و فاخره صبا
«علیرضا افضلیپور» و «فاخره صبا» زوج خیّر و دوستداشتنی که شاید کمتر کسی در کشور ما از کار بزرگی که آنها انجام دادهاند، باخبر باشد. علیرضا افضلیپور ششم فروردین 1288 در تهران چشم به جهان گشود. افضلیپور در سال 1310 پس از آنکه تحصیلات خود را در مقطع دبیرستان به پایان برد، برای ادامهی تحصیل به فرانسه سفر کرد؛ افضلیپور آذرماه 1316 پس از پایان تحصیلات عالی خود به وطن بازگشت. در سال 1319 در بانک کشاورزی استخدام شد. او پس از شش سال کار دولتی، بانک را به قصد تجارت در رشتهی برق رها کرد. افضلیپور در شغل جدید موفق بود و به ثروت رسید؛ زمانی که 62 سال داشت در سال 1348 با فاخره صبا ازدواج کرد. فاخره صبا متولد آبانماه 1299 بود؛ او خوانندهی اپرا، نویسنده و فرهنگنویس ایرانی بود که تحصیلات خود را در فرانسه گذرانده بود. صبا در سال 1326 پس از فارغالتحصیلی به ایران بازگشت و در هنرستان عالی موسیقی ایران مشغول به کار شد و همزمان در گروههای موسیقی کلاسیک در ادارهکل هنرهای زیبای ایران بهعنوان مدرس و مجری فعالیت داشت.
افضلیپور در دوران حیاتش همواره پند پدر را به خاطر میآورد که گفته بود «پسرم برو تحصیل کن همه چیز را بیاموز و بعد که برگشتی به فرهنگ مملکتت خدمت کن!» او یک سال پس از ازدواج با خانم صبا که از شخصیتهای فرهنگی کشور بود، تصمیم بزرگ خود را با همراهی همسرش عملی کرد. آنها دارایی خود را صرف خدمت در راه علم کردند و تصمیم گرفتند دانشگاهی در یک منطقهی محروم بسازند. این زوج خیّر در سال 1350 تصمیم به ساخت دانشگاه کرمان گرفتند و در نهایت این دانشگاه در سال 1364 افتتاح شد. این زوج به بنای دانشگاه علوم پزشکی کرمان نیز کمک شایانی کردند و به پاس قدردانی از زحمات آنها، این بنا «دانشکدهی پزشکی مهندس افضلیپور» نامگذاری شد. علاوه بر این، یک بیمارستان آموزشی- درمانی نیز به نام او در کرمان موجود است. علیرضا افضلیپور هجدهم فروردینماه 1372 از دنیا رفت. فاخره صبا نیز در ۲۲ تیر ۱۳۸۶ درگذشت و در امامزاده عبدالله شهر ری در کنار همسرش به خاک سپرده شد.
منابع:
تاریخ پزشکی کرمان نوشتهی مجید ملکمحمدی
تارنمای مرکز کرمانشناسی