خانم دکتر بتول غفاری که در اصل متخصص بیهوشی قلب است، در وجهی دیگر یک خیر فرهنگی است که سری کتابهای «مهتاب وکرم شب تاب» را نیز نوشته و مینویسد و به گفته خودش سعی دارد آنها را با کیفیت بالا طراحی و به صورت رایگان به دست بچهها برساند. گفتوگو با ایشان را در ادامه بخوانید.
باسلام و تشکر بابت این گفتوگو، قبل از اینکه وارد سؤالات اصلی شویم، لطفاً کمی ازخودتان بگویید، تا مخاطبان ما، بیشتر با شما آشنا شوند؟
گفتن از خود، یکی از دشوارترین کارها است. از دیدگاه روانشناسی، خودم را واجد یک وظیفه اجتماعی میدانم و از منظر دینی، تکلیفگرا هستم و این به معنای نفی سهم شخصی نیست.
مایلم در اینجا در مورد فیلم «زیستن» عرایضی را تقدیم کنم. این فیلم، ساخته فیلمساز ژاپنی، «کوروساوا» است، که از روی رمان «مرگ ایوان ایلیچ،» نوشته نویسنده بزرگ معناگرای روس، «تولستوی»، تهیه شده است. این برداشت نسبتاً درستی است، که تنها مرگ، معنی زندگی را به ما نشان میدهد و هنگام مرگ، ما از بخشی از زندگی، که بیهوده سپری شده و معنایی در خور نداشته است، مطلع میشویم. قهرمان فیلم «کوروساوا»، آقای «واتانبه،» سالها است، که به یک ماشین اداری و شخصیت مکانیکی، برای امضاء اوراق تبدیل شده است. سرطان معده و مهلت شش ماهه، برای زندگی، او را به معنای زندگی سوق میدهد و احساس میکند، آنچه تاکنون انجام داده، بیهوده بوده و
او به یک مومیایی تبدیل شده است. واتانبه باوجودیکه برای فرزندش، پس از مرگ همسر، فداکاری زیادی نموده، ولی فرزندش بهدنبال تصاحب پسانداز اوست. همه چیز در اطراف واتانبه ریزش میکند و توسط یک دختر جوان، معنای زندگی را میفهمد و با پسانداز خود، پارکی، در محلهای فقیرنشین، احداث میکند. واتانبه در یک شب برفی، درحالیکه تاب میخورد، به رؤیای خود دست مییابد. فکر میکنم، متوجه شدید، چرا از خود گفتن، کار سختی است. بله من سعی میکنم، به زندگی خود، معنی بدهم و دوست دارم با این تابلو، کارنامهی خود را روشنایی بخشم.
من اهل کرمان و متخصص بیهوشی قلب هستم. در خانوادهای سنتی و فرهنگی بزرگ شدهام. دو خواهرم، تخصص و فوقتخصص در رشتههای پزشکی و برادر و دو خواهر دیگرم فوق لیسانس در رشتههای مهندسی دارند. پدر مرحومم مشوق ما در تحصیل و مادرم نقش حامی را بازی میکند. از کودکی علاقه به نوشتن و قصهگویی داشتم و هنر را در دبیرستان با قوت دنبال میکردم. تحصیلات دانشگاهی مرا از هنر دور کرد تا اینکه حادثهای، باعث شد، دوباره بنویسم و توسط یکی از اساتید، تشویق به نوشتن شدم. بر مبنای مطالعهی پیشینهی تاریخی و ادبی کشورم، تصمیم گرفتم، با بضاعت خود، کتابهای «مهتاب و کرم شبتاب» را برای بچهها نوشته و چاپ کنم و این چنین، دو شخصیت «مهتاب» و «کرم شبتاب» را خلق کردم. کتابهای «مهتاب و کرم شبتاب» دو نقش را برای کودکان و نوجوانان بازی میکنند. از یکطرف نقش عصا را دارند و ویژگیهای اخلاقی و مهارتهای اجتماعی را به بچهها آموزش میدهند و از سوی دیگر نقش سپر را ایفا میکنند و حامی و مدافع بچهها، از گزندهای جامعه میباشند. کتابها بهصورت رایگان، در اختیار مراکز آموزش قرار میگیرد و در وبسایت، کتابهای الکترونیک «مهتاب و کرم شبتاب» را میتوان رایگان تماشا کرد، ورق زد، دانلود کرد و با صدای نویسنده گوش کرد و یا تحلیل داستان که برای بزرگترها است را شنید. همچنین شاعر اشعاری مثل «بهار»، «دانهی عشق»، «زمزمههای هاجر» هستم.
از مجموعهی «سینما و جنگ سرد»، تاکنون هفت جلد منتشر کردهایم و کتابهای «روانکاوی ودرمان» را هم در دست تألیف داریم.
چطور شد، وارد دنیای بچهها شدید و برای بچهها داستانهای «مهتاب و کرم شبتاب» را نوشتید؟
من کودکان را زیبا میبینم؛ البته برای من زیبایی، مفهومی آرمانی دارد. اینکه میگویند، پرسش زیبایی، نباید مطرح شود را قبول ندارم. نگرش «افلاطونی» به این مقوله، از دیدگاه سودمندی بررسی میشود، اما مکالمهی «سقراط» و «هیپیاس» در مورد زیبایی، بسیار مهم است و در نهایت «سقراط» میگوید: زیبا دشوار است اما «هیپیاس» که سوفیست است، زیبا را، بدون عنصر ثابت، مطرح میکند. به باور من، اگر (هنر)، انقلاب فرم است، فرم ابزار (زیبایی) است. این جمله در مورد زیبایی، تا حدودی رسا است؛ زیبایی از مصادیق فناپذیر به مفاهیم فناناپذیر، رفتن است.
فضای (رمان بینوایان)، نوشتهی «ویکتور هوگو»، از بین رفت، اما مفاهیم آن، یعنی ناتوانی قانون و کاربرد اخلاق، در هیأت بازرس ژاور و کشیش، جاودانه شد. پس به زیبایی مفهومی میرسیم، گرچه متناسب و تناسب، محور صحبت بزرگان فلسفه، در خصوص زیبایی است. بعضی، زیبایی را لذت و عدهای آنرا، سودمندی میدانند و نیکی را زاده زیبایی معرفی میکنند، نه خود آن. آنچه برای من بسیار کشش دارد و به آن توجه کردهام، این است که زیبایی نتیجه عشق است. صحنهی کربلا، میدان عشقبازی بود. وقتی یزید از حضرت زینب(س)، سؤال کرد، در کربلا چه دیدی؟ حضرت زینب(س) میفرماید؛ ما جز زیبایی ندیدیم. من عاشق بچهها هستم. اهمیت مادر، در این است که، از طریق عشق به فرزند، زیبایی را میآفریند. نگاه عاشقانهی من، به فرزندم، مرا به حیطهی وسیعتری برد و در نهایت احساس کردم، عاشق همه بچهها هستم. نمیدانم پاسخ سؤال شما را دادم یا خیر، اما عصارهی این سؤال، مربوط به عشق و زیبایی است.
میدانم که سری کتابهای «مهتاب و کرم شبتاب» قرار است در یک صد جلد منتشر شود، میخواهم بپرسم تاکنون چند جلد از این مجموعه را چاپ و توزیع کردهاید؟
پاسخ به این سؤال نیاز به یک مقدمه دارد. متأسفانه بهدلایلی که در حوصلهی این بحث نیست، در کشور ما، با این پیشینهی تاریخی و تمدنی بیبدیل، وضعیت کتاب و سرانه کتابخوانی، جایگاه خود را، آنطور که در شأن این تمدن است، پیدا نکرده و ما شاهد پسرفت هستیم، گرچه آمارهای رسمی، رونق این امر را نشان میدهند، اما نسبت آن با جمعیت کشور ناچیز است. بحران اقتصادی، مزید بر علت شده و مردم کمتر به سمت کتاب میروند. یکی از سیاسیون معتقد است، در دنیا، فرهنگ کتابخوانی، در میان مردم روسیه، مقام اول را دارد. در شوروی سابق، باوجودی که، مردم در شدیدترین روشهای کنترل فکر بهسر میبردند، اما معروف است، هنگامیکه «رومن رولان»، صاحب (رمان جان شیفته)، از نویسندگان بزرگ فرانسوی، به مسکو میرود؛ مردم مسکو از او میخواهند، تعداد بیشتری از این رمان را با خود بیاورد و میگویند؛ ما برای این رمان باید مدت طولانی در انتظار و نوبت بمانیم. در حال حاضر ژاپنیها، چنین امتیازی را دارند. نمیخواهم بگویم، وضعیت کتابخوانی در کشور ما، مأیوسکننده است؛ اما در شأن ملت ما نیست. در این خصوص با بضاعت اندکی که دارم، احساس مسئولیت زیادی میکنم، به خصوص در مورد کودکان و میکوشم بچهها را کتابخوان کنم. با وجود گرانی کاغذ و هزینههای تصاعدی چاپ، تاکنون هشت جلد از کتابهای «مهتاب و کرم شبتاب» چاپ و توزیع شده است و تا نمایشگاه کتاب کرمان در سال جاری، تعداد کتابهای چاپ شده «مهتاب و کرم شبتاب» به رقم پانزده جلد خواهد رسید، شایان ذکر است که همزمان با چاپ کتاب، کتابهای الکترونیک «مهتاب و کرم شبتاب» در وبسایت بارگذاری میشود و همه میتوانند، کتابها را رایگان تماشا کنند، ورق بزنند، با صدای نویسنده گوش کنند. لازم به ذکر است، تحلیل هر داستان، هر هفته در «مجلهی ادبی کریمان و ادیبان» در رادیو کرمان، توسط من گفتوگو و بحث میشود و فایل صوتی تحلیل به همراه کتاب الکترونیک، در دسترس عموم قرار میگیرد. انیمیشن، تئاتر و ترجمه کتابهای یکصد جلدی «مهتاب و کرم شبتاب» به چهار زبان زندهی دنیا، از برنامههای آتی میباشد.
من با وجودی که پزشک بیهوشی هستم و بعضی، مرا از این کار منع و حضور در جمع بچهها را برای قصهخوانی، مناسب حرفهی من نمیدانند، ولی با عشق و علاقه، در مدارس، کتابخانهها، باشگاههای کتابخوانی و مراکز آموزشی، قصههای «مهتاب و کرم شبتاب» را تعریف میکنم.
میدانیم که کتابهای کوچک «سینماوجنگ سرد» هم از کارهای خوب شما درحوزه سینما است که تاکنون هفت جلد آنرا چاپ کردهاید. آیا این کتابها را هم، باهزینهی شخصی چاپ میکنید و بهصورت رایگان توزیع میکنید؟
شما را برای این سؤال تحسین میکنم. بهنظر میرسد، با وجود کوچکی کتاب که در قطع پالتویی و بیست صفحهای است، شما محتوای آنرا درک کردهاید. بله درست تشخیص دادید، مجموعه کتابهای «سینما و جنگ سرد» حاصل سالها تحقیق و پژوهش ما مؤلفین است. کتابهای مذکور، پنجرهی جدیدی به فیلمهای دوران جنگ سرد دارد. ما مؤلفین در مطالعات سینمایی و تاریخ روابط بینالملل متوجه نکته مهمی شدیم، که یک قرینهسازی تاریخی، از طریق سینما، از سوی غرب، در مورد انقلاب اسلامی، اشاعه دارد. به زبان ساده، سیاستهای ناتوی فرهنگی غرب، در دوران جنگ سرد، علیه شوروی سابق، در مورد انقلاباسلامی، در حال بازتولید است و فقط روشها تغییر کردهاست. محتوای انقلاب شوروی با محتوای انقلاباسلامی، کاملاً متفاوت است، اما هدف یکسان است و آن هم، براندازی است. به همین دلیل از طریق مجموعه کتابهای «سینما و جنگ سرد»، بهدنبال افشای مذبوحانهی غرب هستیم.
سینما در کشور ما، برخلاف ادعاهایی که میشود، به دوران بلوغ نرسیده و غربیها در این خصوص، به لحاظ نظری و عملی، جلو هستند و ماشین جنگی هالیوود، به مراتب خطرناکتر از ناتو و نیروی نظامی غرب است. «استالین»، دیکتاتور شوروی سابق، گفته بود ;سینما برای من و تمام ارتشهای جهان، برای دشمن! من پیروز خواهم شد
توصیهی من، به دستاندرکاران سینمای ایران، بهخصوص وزارت ارشاد اسلامی، این است که، دانش نظری سینما تقویت شود و صرفاً به آمار تولید فیلم توجه نکنند و امیدواریم، کتابهای «سینما و جنگ سرد» بتواند، گوشهای از توطئههای غرب، علیه انقلاباسلامی را افشاء نماید.
ضمنا کتابهای «سینما و جنگ سرد» هم رایگان در اختیار فرهیختگان قرار خواهد گرفت.
شما در حوزهی شعر هم فعال هستید و اولین مجموعه شعر شما، با عنوان «بهار» به چاپ رسیده است. از نکات قابلتوجه کتاب «بهار»، تحلیل اشعار، توسط یکی از اساتید فلسفه و روانکاوی است و خوانندگان اشعار، بیشتر با دنیای شعرهای شما ارتباط برقرار خواهد کرد.
در مورد کتاب شعر «بهار»، باید بگویم، اشعار آن، در شرایط خاص، که از جنس الهام و شهود بود، سروده شد. اگر شعر را به ناخودآگاه خلاق و خودآگاه خلاق، تقسیم کنیم، اشعار توحیدی مثل شعر «بهار»، در خط خودآگاه خلاق هستند، چون اشعار توحیدی، از طریق تفسیر به تأویل راه مییابند و راه خود را از هرمنوتیک، که به کثرت معنا توجه دارد، جدا میکند و تضادها را به توحید، تبدیل میکند.
در نگاه هرمنوتیکی، که عصارهی آن- تو این را میگویی و من آنرا میگویم - تفاهم ظاهری وجود دارد، اما نقطهی ثابت و تکیهگاه را نداریم، اما در اشعار توحیدی ما به آن نقطهی ثابت میرسیم واز نظر من، تعادل احساس و ایمان، به آن نقطهی ثابت، ماندگار و جاودانه است. در اشعار توحیدی انسان، با کل هستی یکی میشود و از این طریق، توحید میشود و تحلیل شعر «بهار» توسط یکی از اساتید، با همین منظور نوشته شد.
آغاز شعر «بهار»، از یک فردیت، شروع و به دیگری شدن میرسد و از تکثر، به وحدت رو میآورد، البته تکثری که عین وحدت و وحدتی که عین کثرت است. شما در نظر بگیرید که، در یک ارکستر سمفونیک، با وجود تکثر سازها، در صدد آن هستند که، سمفونی دلنشین و زیبایی را بنوازند و اگر یکی از سازها، فالش یا خارج بزند، نه تنها، سمفونی خلق نمیشود، بلکه صدای گوشخراشی به گوش خواهد رسید.
در کثرتی که به وحدت میرسد و وحدتی که از کثرت است، هارمونی کبیر ایجاد میشود. اشعار توحیدی، چون صخرهای مقاوم و نامیرا است، اما اشعار اجتماعی، بهدلیل متغیر بودن، فضای اجتماعی، به انزوا کشیده میشود.
با توجه به اینکه قیمت کاغذ و دیگر اقلام مربوط به حوزه طراحی، تصویرگری و چاپ کتاب، به شدت بالا رفته است، آیا هنوز شما امیدوارید، کتابهای «مهتاب و کرم شبتاب» چاپ و بهدست فرزندان این سرزمین برسد؟
در این شرایط اقتصادی، با وجود بالا رفتن چندین برابری قیمت کتاب، متأسفانه اولین کالایی که، از سبد خانوادهها، حذف میشود، کتاب است و من در این شرایط با جدیت و پشتکار بیشتری چاپ کتابها را ادامه دادم، تا این شعله روشن بماند و با همت مسئولین، رسانهها و فرهنگدوستان جامعه، در جهت اطلاعرسانی این حرکت فرهنگی، به خصوص استفاده از کتابهای الکترونیک با نشانی mahtab-shabtab ، مطمئناً گامهای مؤثرتر و استوارتری برداشته و من مصرانه این مسیر را ادامه خواهم داد.
علیرضا سهرابی