علیرضا فدایی کرمانی - علی کهن از هنرمندان قدیمی تئاتر و نمایش کرمان است که بیش از چهار دهه مشغول به فعالیت است. کهن هنرمند بیمدعا و توانمندی است که کارنامه پر و پیمان و متنوعی دارد. او که فارغالتحصیل کارشناسی تئاتر میباشد بیش از ۳۰ سال در کنار اجرا در زمینه آموزش تئاتر نیز به عنوان مدرس در جهاد دانشگاهی و هماکنون در آموزشگاههای آزاد هنری مَشغول تدریس است. او جدای از صحنه تئاتر، سالها در رادیو کرمان به عنوان نویسنده و بازیگر در نمایشهای رادیویی حضور داشته و دارد و برنامههایش از استقبال فراوانی از سوی مردم مواجه شده است. کهن در تلویزیون هم حضوری موثر داشته و همین اواخر در دو سریال تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته است.
بهعنوان سوال اول برای آشنایی بیشتر خوانندگان داستان علاقمندی و گرایشتان به تئاتر و هنرهای نمایشی مربوط به چه سالی است و از آن دوران برایمان بگویید؟
قبل از پاسخ به سوال شما لازم میدانم مقدمه کوتاهی را بگوییم. منزل ما در محله چوپان محله یا همان خواجوی قدیم بود ما خانوادهای بسیار مذهبی بودیم و به طبع همراه پدر و خانواده به مسجد نزدیک منزلمان در کوچه غربایی میرفتیم. من در سن ۷ سالگی مکبر مسجد بودم این در حقیقت اولین اجرا من در حضور جمع بود. در آن سالها (سال ۱۳۴۷) در مسجد ما آقای حسینی در ایام نمیه شعبان هر سال نمایش و تاتر اجرا میکرد. من هم که از همان سن و سال عاشق و علاقمند به نمایش و پردهخوانی و نقالی بودم به ایشان گفتم که در نمایششان به من نقاشی بدهند. ایشان هم که ا تفاقا دنبال بازیگری هم سن و سال من بودند پذیرفت و قرار شد که من در نمایش ایشان که بعدها متوجه شدم بر اساس یکی از کتابهای دکتر شریعتی نوشته شده بود بازی کنم و در حقیقت این اولین بازی و نقشآفرینی من در تاتر بود.
بعدها متوجه شدم آقای حسینی در قالب این نمایشها فعالیت سیاسی میکرد. بعد از این تجربه به جهت تشویق اطرافیان و اهالی مسجد علاقمندیم دوچندان شد و صادقانه بگویم بسیار دوست داشتم دیده و شناخته شوم که امری طبیعی بود و هر انسانی تمایل دارد که مورد توجه قرار بگیرد به خصوص در آن سن و سال که مفهوم و محتوا و تاثیرگذاری چندان جایگاهی نداشت. در دوران راهنمایی به دلیل مخالفت شدید خانواده با تاتر و سینما به جهت جو حاکم در آن دوران با وجود علاقه زیادم نمیتوانستم به تاتر بروم و دوستان نزدیکم به یاد دارند که برای دیدن تاتر من بارها تنبیه میشدم اما به هر شکل به دیدن تاتر و تماشای فیلم در سینما میرفتم. من به مدرسه راهنمایی فروغ میرفتم و در آن دوران طرحی تحت عنوان فوق برنامه در مدارس اجرا میشد که در آن دانشآموزان به فعالیتهای هنری در رشتههای مختلف میپرداختند. من هم در رشته تاتر نامنویسی کرده بودم و مربی ما خانم شیرازی بود که آموزش تاتر را بلد بود. در چند تاتر مدرسه بازی کردم و بسیار مورد تشویق قرار گرفتم.
از خانم شیرازی شنیده بودم که مرکز آموزش تاتری در کرمان وجود دارد. چندی بعد یک روز با پدرم در خیابان سپه در حال رفتن بودم که سر خیابان سپه که به خیابان فردوسی میرسید ساختمانی توجه مرا جلب کرد که سر درب آن نوشته بود مرکز آموزش تاتر اداره فرهنگ و هنر. تابستان سال ۱۳۵۴بود و در آن دوران بچهها باید فصل تعطیلات مدارس سر کار میرفتند. من تا ساعت ۴ بعد ازظهر سرکار بودم و بعد از کار مستقیم به مزکز آموزش تاتر میرفتم و دم در آن ساختمان مینشستم و داخل را نگاه میکردم. آن زمان آنجا عمارتی بود که حیاط بزرگی داشت و برزگان و پیشکسوتان تاتر کرمان مانند آقایان نوابزاده، مهدی ثانی، محمدعلی طاهری، علیرضا مددی، کرامت رودساز، سرکار خانم ضیغمی و... در آنجا مشغول کار بودند. روال کار این بود که در حیاط عمارت تمرینهای تاتر مانند نرمش و تنفس و... و در سالن کوچکی در همان ساختمان تمرین تاتر انجام میشد. چند هفته کار من این بود که جلوی درب ورودی این ساختمان مینشستم و با دقت تمرینات تاتر اساتید را نگاه میکردم و شب در خانه آنها را با اشتیاق تمرین میکردم تا اینکه یک روز که نسشته بودم استاد علیرضا مددی از پشت سرم وارد ساختمان شد و دست مرا گرفت من با دیدن ایشان بغض کردم و گریه شدم و ایشان با مهربانی گفتند عموجان چرا اینجا مینشینی بیا داخل. داستان از این قرار بود که آقایان مدتها متوجه حضور من در درب ورودی شده بودند و برایشان سوال بود که من دنبال چه هستم تا آنکه آن روز استاد مددی مرا به داخل ساختمان آورد و همین شد که من از فردای آن روز وارد مرکز تاتر میشدم و با شور و علاقه در آنجا مشغول بودم از تمیز کردن صحنه و مرتب کردن لباسها تا انجام خریدهای لازم و... بعد از چند ماه تمرینهای تاتر را شروع کردم و به قولی از ب بسم الله کار من در تاتر شروع شد. این روند سه سال به طول انجامید و طی این مدت من در چند تاتر نقشهای جزئی داشتم به طور مثال در تاتر تبر در نقش یک بت و تاتر اسیر در نقش یک برده بازی کردمو باور کنید همین نقشهای کوچک برایم آنقدر مهم بود سر از پا نمیشناختم.
بعد از سه سال آموزش و حضور در چند تاتر استاد مددی در تاتر آسیدکاظم نوشته مرحوم محمد استاد محمد نقش کوتاهی را به من دادند که تنها دیالوگ آن گفتن صلوات بود باین وجود بسیار خوشحال بودم که بعد از سه سال نقش کوچکی در یک تاتر حرفه ای بدست آوردهام.در دوره آموزشم تنها کسی که آن سالها در مرکز آموزش تاتردر سن و سال من آموزش میدید دوست عزیزم امیر دژاکام بود. اینجا خاطرهای را بازگو میکنم که خالی از لطف نیست. در یکی از شبهای اجرا تاتر آسید کاظم که استاد مددی نقش آسید کاظم را بازی میکرد امیر دژاکام وارد صحنه شد و دیالوگی به قهوه چی گفت من در عالم نوجوانی با توجه به اینکه هم دوره امیر بودم و با هم آموزش دیده بودیم دلخور شدم و در حین اجرا تاتر بغض گلویم را گرفت و پیش خودم میگفتم که چرا به من دیالوگ ندادهاند. استاد مددی در حین اجرا تاتر متوجه حال من شدند و با اشاره از من دلجویی کردند و پس از پایان نمایش مرا در آغوش گرفته و عذرخواهی کردند و گفتند که از فردا شب من دیالوگ امیر را بگویم از آنجا که من با امیر دژاکام دوست صمیمی بودم به ایشان گفتم که ما دوست هستیم و اینطوری نمیشود و ایشان از همین رو دیالوگ دیگری دادند. از فردای آن شب من در هر اجرا سعی میکردم دیالوگم را با سبک و ثیاق خاصی ادا کنم و گاهی بداههگویی هم میکردم و آنقدر این نقش کوتاه برایم مهم بود که تمام دوستان و... را به تاتر برای دیدن بازی خودم دعوت میکردم.
پس در حقیقت بازی شما در تاتر آسید کاظم اولین حضور شما در تاتر حرفهای محسوب میشود از ادامه کارتان بگویید آیا در رشته تاتر ادامه تحصیل هم دادید؟
بعد از این تاتر در چند کار دیگر حضور پیدا کردم و در سال۱۳۵۷ همکاری خود را با تلویزیون آغاز کردم. بعد از انقلاب تا مدتی فعالیتهای هنری سرو سامان نداشت تا اینکه در اوایل تاسیس سپاه به واسطه آقای رئیسی که آن زمان فعالیتهای فرهنگی در سپاه انجام میدادند و الان یکی از رمان نویسهای کشور هستند به سپاه دعوت شدم و به مدت سه سال در آنجا تاتر کار کردم که دو تاتر (حماسهها) و (کویر دلان) را در آن دوران چند هفته در تالار وحدت رودکی سابق در تهران اجرا کردیم. سال ۱۳۶۰ در دانشگاه تهران در رشته تاتر پدیرفته شدم که به دلایلی نتوانستم همان سال به دانشگاه بروم مدتی بعد که برای ثبتنام به دانشگاه رفتم انقلاب فرهنگی شد و دانشگاهها تعطیل شد. همان زمان جهاد دانشگاهی تاسیس شده بود و از پذیرفته شدگان دانشگاه ثبتنام به عمل آورد و من هم در جهاد دانشگاهی ۳ سال آموزش تاتر دیدم و با مدرک کارشناسی فارغالتحصیل شدم و به کرمان برگشتم.
در تمام این سالها آیا در زمینه آموزش تاتر هم فعالیت داشتهاید؟
بله من پس از دوره سه ساله جهاد دانشگاهی با تعدادی از دوستان به جهاد دانشگاهی کرمان آمدیم و مشغول به فعالیت شدیم. من بیش از ۳۱ سال در جهاد دانشگاهی مشغول بکار بودم و در کنار همکارانم به مباحث آموزش و اجرا تاتر میپرداختیم. در طول خدمتم بیش از 49 نمایش را روی صحنه بردیم و دانشجویان زیادی طی این مدت آموزش و تاتر اجرا کردند که از بین این تعداد تاتر بسیاری از آن در جشنوارههای مختلف دانشجویی و... حائز رتبه شده و جوایزی را کسب کرد. جدای از این مدتی است که در آموزشگاههای آزاد هنری در رشته تاتر مشغول آموزش هستم.
به عنوان هنرمندی که نزدیک به چهل سال به طور مستمر و حرفهای زمینه تاتر مشغول هستید چه تفاوتیهای را چه از منظر اجرا نمایش و جو حاکم بین الان و گذشته میبینید؟
صادقانه بگویم که هنرمندان هم دوره و پیشکسوتان ما به مقوله تاتر صرفا نگاهی عاشقانه و از سر علاقمندی و شیفتگی داشتیم و اینکه چه چیز از لحاظ مالی از کار تاتر عایدمان میشود برایمان چندان اهمیتی نداشت این بدان معنی نیست که این تفکر درست است زیرا چرخه مالی و کسب درآمد از تاتر بسیار مهم است و یکی از نشانههای حرفهای بودن کار محسوب میشود اما منظور من این است که ما و بسیاری از هنرمندان هم دوره و قبلتر از ما خود تاتر و اجرای صحیح و تاثیرگذار آن برایمان از همه چیز مهمتر بود در حالی که امروزه چنین نیست و هنرجوی که تازه فعالیت خود را آغاز کرده کسب درآمد برایش گاهی مهمتر است. جدایی از این به قول معروف شیوه آموزش ما از ب بسم الله شروع میشد و به تدریج با گذراندن آموزش و بازی کردن در نقشهای کوتاه و... وارد کار میشدیم.
همچنین اساتید ما در ابتدای کار اخلاق حرفهای و رعایت ادب و معرفت را به ما میآموختند به طوری که ما هیچگاه نسبت به پیشکسوتان و اساتیدمان بیاحترامی نمیکردیم به طوری که حرفشان برای ما حجت بود.
در حال حاضرمتاسفانه گاهی مواقع مشاهده میشود که برخی دوستان جوان و هنرجویان توجهشان بیشتر به مسائل حواشی و شوآف است تا خود کار نمایش و همین امر باعث میشود که پس از مدتی سرخوده شوند و کار را رها کنند.
در حوزه متن و نمایش نامهنویسی از منظر آسیبشناسی نظر شما بهعنوان کارشناس تاترچیست؟ چرا بیشتر هنرمندان تاتر امروز ما توجه ویژهای به نمایش نامههای خارجی دارند و کمتر شاهد تولید و نوشتن نمایشنامه هستیم؟
با نطر من آنچه مهم است حرف و مفاهیمی است که باید به تماشاگر منتقل شود آن هم بر اساس شرایط زمانی و تاریخی و خواست جامعه. آنچه اهمیت دارد داشتن حرفی برای گفتن است و از آن مهمتر چگونگی بیان آن. متاسفانه شاهدیم که برخی دوستان صرفا به اجرا نمایشهای خارجی توجه دارند که هیچ سنخیتی با جامعه ما ندارد و مخاطب تئاتر ما با آن ارتباط برقرار نمیکند و این در حالی است که دارای ظرفیتها و منابع ادبی غنی هستیم که میتواند مورد توجه و اقتباس جهت نوشتن نمایش نامه قرار گیرد. همچنین جدای از اقتباس مباحث و مسائل فراوانی در جامعه امروز ما وجود دارد که قابلیت بیان و طرح در تاتر و نمایش نامه دارد که متاسفانه هنرمندان ما از آن غافل هستند. شخصا تعصب خاصی روی غیر ایرانی نبودن متن نمایش ندارم اما باید توجه داشت که ترجمه و اجرای هر نمایش تنها به جهت فرنگی بودن آن درست نیست و این نگاه شبه روشن فکری باعث میشود که ما در تئاترمان شاهد تولید و پرورش نمایش نامهنویسان مطرحی چون گذشته نباشیم.
نظر شما در مورد تنوع گونههای تاتر و بخصوص تئاتر آزادچیست؟ نظر شما در مورد اینکه تاتر آزاد و پر مخاطب به اعتقاد برخی هنرمندان تاتر سخیف و لودگی است چیست؟
به باور من و بسیاری از کارشناسان تئاتر وجود گونههای تاتر موجب جذب حداکثری مخاطب میشود. به قول برشت ما باید در مرحله ادل مردم را به رفتن به تئاتر عادت بدهیم. بنابراین با توجه به اینکه اقشار مختلفی در جامعه داریم باید برای هر قشر نمایش و تئاتر خاص خودش را داشته باشیم. تئاتر آزاد که اتفاقا به همت چند تن از دوستان و همکاران من در کرمان رونق یافته و تعداد فراوانی تماشاگر دارد چرخه اقتصادی تاتر را به حرکت در آورده و سودآورشده و این اتفاق مبارکی است زیرا این نوع نمایش چراغ تئاتر کرمان را روشن نگه میدارد. پر مخاطب بودن دلیل ضعف و سطحی بودن کاری نیست همانقدر که به نمایشهای جدی و مخاطب خاص نیاز داریم به همان اندازه به تاترهای اینگونه هم نیازمندیم مخاطب تئاتر باید حق انتخاب داشته باشد و همین تنوع در گونههای تئاتر است که موجب پویایی آن میشود.
شما سالهاست که در زمینه نمایش رادیویی فعال هستید تفاوت و ویژگیهای کار در نمایش رادیویی و نمایش صحنه چیست؟
نمایش رادیویی به جهت حذف فیزیک و بدن از جهاتی کار راحتر و از منظر دیگری سختتر است. کل بار در نمایش رادیویی بر بیان و حرف زدن است و هنرمند باید با لحن و شیوه بیان خود حس و جغرافیا و شخصیت را به ذهن مخاطب منتقل کند. ویژگی مثبت نمایش رادیویی این است که شما با مخاطب وسیعی روبرو هستید و این امکان برای مخاطب وجود دارد که براساس اجرای ما در ذهن خود هرگونه که دوست دارد تصور کند و همین امر باعث تاثیرگذاری بیشتر نمایش رادیویی شده است. از همین روست که به دلیل جذابیت کار در رادیو در طول ۹ سال گذشته من بیش از ۳۰۰۰ نمایش رادیویی را نوشتهام و بیش از ۶۰۰۰ نمایش رادیویی که نوشته سایر دوستان بوده است را جرا کردهام. برخی نمایشهای نیز براساس استقبال مخاطبان به صورت شعر و ریتمیک بوده که این شیوه اجرا طرفداران زیادی در بین علاقمندان رادیو دارد و اتفاقا همانطور که اشاره کردم تاثیرگذاری بیشتری در انتقال پیامهای اجتماعی فرهنگی و...به این روش هست.
با توجه به اینکه بخشی از آثار شما به خصوص نمایشهای رادیویی با لحجه کرمانی یا سیرجانی اجرا شده و مورد استقبال فراوان قرار گرفته نظر و توصیه شما در خصوص استفاده از لهجه در آثار نمایشی به هنرمندان جوان چیست چه آسیبی این حوزه وجود دارد؟
لهجه ما دارای تشخص است و باید توجه داشته باشیم که این تشخص در کار حفط شود و به قولی لهجه دستمایه تمسخر قرار نگیرد. متاسفانه برخی دوستان به جهت آنکه توانایی خنداندن و ارتباط با مخاطب را ندارند تنها با تکیه بر لهجه و شاید بهتر بگویم سو استفاده از لهجه سعی در جذب مخاطب دارند آنهم به گونهای که شنونده احساس میکند که کسی که چنین لهجهای دارد آدم ساده لوح و سطحی است. مهمترین نکته در استفاده از لهجه ادای درست آن با ریتم و سرعت معمول رایج و محاورهای است. شل و یواش و کشدار حرف زدن آفت بزرگی است که متاسفانه برخی برای خنداندن مخاطب از آن بهره میبرند که این کار بسیار مخرب است و به جای ترویج فرهنگ و لهجه باعث تمسخران میشود من و دوستان آقای بهزاد تاجالدینی و سرکار خانم نارویی و...در طول مدت فعالیت مان در رادیو سعی کردیم به گونهای از لهجه کرمانی بهره بگیریم که در شان و حرمت گویش و مردم شریف کرمان باشد و استقبال مردم گواه این مدعا است.به دوستان به خصوص جوان توصیه میکنم اول حرفی برای گفتن و خنداندن داشته باشند و بعد از لهجه برای بیان حرف خود بهره بگیرند آن هم به شیوه درست و معمول گاهی برخی شیوههای کرمانی حرف زدن را که میشنوی نمونه چنین حرف زدنی را از اطرافیانت نشنیدهای.
صحبت پایانی
به عنوان کسی که سالها در حوزه تاتر به خصوص آموزش فعالیت دارم به هنرجویان و هنرمندان جوان توصیه میکنم که از حواشی و ... پرهیز کنند و صادقانه فعالیت کنند و مطمن باشند که اگر حرفی برای گفتن داشته باشند دیده خواهند شد. باید بدانیم که هنر خوب نیاز به تبلیغ ندارد.